او از ارتباط با گیاهان دارویی باغچه دریافت که امواج شفابخش هر یک از آنها برای انسان مفید است مثلا برای عضوی از بدن یا روح انسان اثر مفید و شفابخش دارد. بعضی گیاهان برای مداوای زخم، بعضی برای چشم و بعضی برای حرکات بدن و رفع درد و غیره، قابل استفاده است.

از طرف مقابل او متوجه شد که تمرکز او و اهدای انرژی ارتعاشی اش به گیاه باعث باز شدن درب ارتباط روانی بین او و گیاه می شود. برای او یقین حاصل شد که تفکر، هیجان، شهوت، عصبانیت، مهربانی و هر نوع احساس عاطفی او اثرات عینی و مشخصی بر گیاه و بر دنیای گیاه دارد و بخصوص گیاه نسبت به فکر و حالت انسان بسیار حساس است و این تأثیر در سطح انرژی گیاه ظاهر می شوحالت های ناراحت انسان و بد اخلاقی او ممکن است تأثیر خوب و یا بد روی گیاه داشته باشد. برای او همچنین تعیین شد که اثر حالات بد روی گیاه ممکن است از

طریق خوردن محصول مربوطه عینا به انسان برگردد و به این ترتیب در یک دور باطل بده بستان مرتبا بر بدبختی و درد و بلا و مرض انسان اضافه شود و یا اینکه در صورت بده و بستان خوب و خوشایند مرتبا به رضایت و خوشی و روشنایی انسان و متعالی شدن حیات بیانجامد.

خانم پیشگو می گوید: بالاترین چیزی که انسان می تواند به حیات گیاه بدهد ارتعاش مثبتی است که او در موقع شخم و کاشت می دهد.

این انرژی از طریق عشق و محبت حاصل و منتقل می شود و اثر آن به مراتب از آب و کمپوست بیشتر و به وسیله تمامی اعضای گروه کشاورز به خاک منتقل می شود. و آن را مقاوم و سرشار از انرژی میکند. هر آن چیزی که از طریق تنفس و اندیشه و الهام یا هر طریق دیگر به انسان می رسد در جهت واکنش و خواست او تعديل و تغییر داده شده و به طبیعت بازگردانده می شود.

انسان چه مرد و چه زن می تواند کیفیت امواج و انرژی برون داد خود را بهبود بخشد و استعداد سازندگی آنها را بالا ببرد. انرژی های دیگری از زمین و از کیهان به گیاه می رسد که زندگی گیاه و حيات بدون آن بی حاصل است و دریافت گیاه از آن، وابسطه و مرتبط با حالت و ذهن انسان است و اثر آنها خیلی بیشتر و مؤثرتر از مواد شیمیایی و میکروارگانیسم هاست.

انسان در حقیقت نیمه خدایی است که در صورت همراه شدن با طبیعت هیچ حدی برای اثر او بر حیات وجود نخواهد داشت. خانم کیمیا که هنوز دریافت کننده اصلی پیام ها بود در بهار ۱۹۶۷ اظهار داشت که باید مزرعه را باز هم توسعه بدهند و با افزودن باغچه های متنوع گل، آن را به صورت یک مجموعه زیبا در آوردند و خانه های یک طبقه جدیدی ساخته و در آن مستقر کنند و این همان چیزی بود که او در بدو ورود به فایندهورن تصویر آن را در ذهن خود مشاهده کرده بود.

امکانات مادی این برنامه نیز فراهم شده بود. خانه ها از تخته های تازه و سالم کاج و سرو بر پا شد و در اطراف آنها باغچه های زیبای گل ایجاد شد. در سال ۱۹۶۸ گروهی از کارشناسان و باغداران صاحب نظر و علاقه مند از مجموعه کشاورزی کادیها بازدید کردند. آنها از مشاهده وضعیت آباد و زیبایی آن با توجه به سوابق آمر یکه خوردند و به اتفاق به این عقیده بودند که تا به حال مجموعه ای با این استاندارد بالا و هماهنگ ندیده اند.

رشد و بشاشیت گیاهان به اندازه ای بود که آنها نمی توانستند آن را با جایی مقایسه کنند و یا با لغات آن را بیان کنند و این شکوفایی در منطقه ای با آن خاک ضعیف و آب و هوای منطقه چیزی خارق العاده می نمود. پس از این، گروه آقای جرج ترا ولیان به بازدید فایندهورن رفت. این شخص مدت بیست و چهار سال سرپرستی بنیاد معروف آموزش بزرگسالان منطقه اتینگهام را به عهده داشت.

او در روز عید پاک به فایندهورن وارد شد و از مشاهده انبوه نرگس های زرد و سفید با گلهای درخشنده در بستری از گیاهان کوتاه تر مبهوت ماند. مزه و طعم سبزیجات ریشه ای را به طور استنایی مطبوع یافت و با تعجب انواع درختان میوه را غرق در شکوفه دید و جالب تر اینکه یک درخت شابلوط را دید که در سراشیب متشکل از ماسه بادی با قامتی بلند تر از ۲٫۵ متر در میان سایر درختان برگ پهن و نیرومند روییده بود.

او به عنوان یک عضو انجمن خاک و یکی از طرفداران کشاورزی طبیعی اظهار داشت که تجربه او در این زمینه قابل توجه است ولی به خوبی می داند که کمپوست و باقیمانده علوفه تنها برای ایجاد چنین محیطی سرسبز در چنین خاکی بی مصرف کافی نیست. به عقیده او عامل مجهول دیگری در کار است که حتی اگر در کویر خشک به کار گرفته شود می تواند آن را تبدیل به بهشت کند.

شخص دیگری که از مشاهده فایندهورن به شگفتی دچار شد خانمی به نام آرمین وودهاوس از اهالی ویل بود که به مدت بیست سال سرپرستی کشاورزی مخصوص را به عهده داشت. مشاهده چنان گیاه پرېشت و سرشار از حیات در ساحلی پر باد و در میان ماسه زاری که با لایه ای نازک از کمپوست تقویت شده بود برای او باور نکردنی بود.

بوته های توت فرنگی برای هر بیننده ای اعجاب انگیز و حضور بوته های زیبای گل مینا و گل پامچال که برای رشد به نقاط مرطوب نیاز دارند چیزی غیر منتظره و استثنایی می نمود. خانم دیگری به نام الیزابت مورای که خود از کشاورزان غیر شیمیایی بود با مشاهده فایندهورن در ماه ژوئیه ۱۹۶۸ و درختان، گلها، میوه ها، سبزی های سر زنده و با نشاط آن متوجه شد که چنان مزیتی از لحاظ رنگ و طعم و اندازه و کیفیت نمی تواند تنها معلول باغبانی و کمپوست باشد چنان که در نقاط نظير، نتیجه آن دیده نشده.

خانم دیگری به نام ماری بالفور که خود را یک کشاورز ساده غیر شیمیایی معرفی کرده پس از ۲۴ ساعت اقامت، در ماه سپتامبر ۱۹۶۸ در فایندهورن نوشت: هوا در تمام مدت مرطوب و آسمان نیمه تاریک بود ولی حالا که آن لحظات را به یاد می آورم احساس میکنم گیاهان را در یک روز آفتابی و آسمان بدون ابر دیده ام.

تصور میکنم این احساس مربوط به طراوت و زیبایی گل و گیاه است. در آنجا حتى غنچه ها هم رنگین و خوش رنگ بودند. آقای کادی به یکی از پیروان مکتب کشاورزی طبیعی، رودولف اشتاینر گفته بود که او دیگر چندان به روش های طبیعی احساس وابستگی نمی کند.

زیرا روش ارتباطی مستقیم تری را یافته است. پروفسور لیندسی که یک متخصص و کارشناس کشاورزی سازمان ملل متحد و در عین حال استاد کشاورزی در چندین دانشکده کشاورزی است پس از بازدید فایندهورن در کریسمس ۱۹۶۸ در یک برنامه رادیو تلویزیونی گفت: نیرومندی و سلامت و طراوت فایندهورن در میانه زمستان و در خاک ماسهای منطقه را نه می توان به کارآیی کمپوست مصرفی و نه به هرگونه روش شناخته شده دیگر کشاورزی نسبت داد.

در اینجا عوامل مهمتری دخالت دارند، عواملی بسیار حیاتی آقای کادی این بار سکوت اسرار آمیز خود را شکست و به آقای تراولیان رمز موفقیت فایندهورن را با جملات ساده ای ابراز داشت: خانم پیشگو با استفاده از توان فراسویی خود با عوالم از ما بهتران ارتباط برقرار می کند، با موجوداتی که به عقیده فرابینان، روح طبیعت را در کنترل دارند و در همه جا هستند و کارشان امر رشد گیاهان است.

آقای تراولیان که خود از معتقدان تحصیل کرده علوم رمزی و عوالم فراسویی است ضمن تأييد او گفت که او هم می داند که افراد حساسی وجود دارند که ادعا می کنند با عوالم مخصوص مرتبط هستند و همکاری دارند، عوالمی که بعضی سازمانها روی آن مطالعه و برنامه ریزی دارند و آنگاه گفت: تصمیمی دارد که اعتبار این موضوع را از طریق بررسی های دقیق و آگاهانه به سایرین بشناساند. بررسی در این زمینه از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و به درک و بینش درست از حیات گیاه خواهد انجامید.

در فاصله کوتاهی آقای کادی تعدادی بروشور اطلاعاتی تهیه کرد و در آنها تجربه واقعی خود در فایندهورن را برای اطلاع عموم بیان نمود. خانم پیشگو هم در این بروشورها با دقت کافی نحوه ارتباط خود با عوالم مخصوص و پیام های دریافتی را ارائه کرد و عوامل فراسویی مؤثر در هر گونه از میوه ها، سبزی ها، گلها، علوفه و غیره را توضیح داد.

در اینجا و در توضیحات فایندهورن چیزی اصولی تر و جالب تر از آن چیزی که روزی آقای کلیو باکستر در نیویورک عنوان کرد مشاهده می شود و دریچه ای که به طبیعت گشوده شده جالب تر به نظر می رسد.به زودی فایندهورن مرکز جمعیتی از هواداران و مریدان شد، رهبران جوان علوم روحی شروع به موعظه انجيل با بهره،

برداری از وقایع کردند و در محل، دانشکده ای ایجاد شد و موعظه ها و تعلیمات به آن انتقال یافت. آنچه که با ایجاد یک باغچه کوچک آغاز شده بود به طور اعجاز آمیزی تبدیل به یک مرکز روحانی شد که بازدید کنندگانی از سراسر جهان را به سوی خود می کشد.

احتمالا با اجازه عالم روحی

آشنایی انسان با امکانات میدانهای ارتعاش خارج از محدوده طيف امواج الكترومانیه تیک که سرانجام دانشمندان علوم عقلی ما را متقاعد کند که حقایقی فراتر از آنچه که آنها با چشم فیزیکی می بینند

و با ابزار علمی در می یابند وجود دارد. به عبارت دیگر و از قول آنانی که می گویند در درک عوالم ائیری و بینش های فراسویی به مراحل پیشرفتهای نایل شده اند، دیگر مناظر و دورنماهای جدیدی از زندگی گیاه، ارتباط گیاه با انسان و با زمین و گیاهان پدیدار شده است. همان طور که پاراسلسوس گفته،

رشد دانه و گیاه در حقیقت با همه طبیعت مانند موقعیت ماه و خورشید و ستارگان و سیارات و روابط بین آنها مرتبط و وابسته است.

بین آقای فخنر مبنی بر وجود روح در گیاهان) و ادعای آقای گوته مبنی بر وجود (مادر گیاه) دیگر چندان توهمی به نظر نمی رسد.

اعتقاد آقای بوربنک مبنی بر اینکه (آنچه انسان آرزو کند با کمک طبیعت قابل دسترسی است و پافشاری آقای کارور مبنی بر وجود و حضور ارواح طبیعی فراوان در جنگل و تأثیر آنها در رشد گیاه) اینک مجال و ضرورت یافته که در روشنایی یافته های جدید تئوصوفيان و بیان فرابینانی مانند جفری هادسون مورد بررسیهای مجدد و مکرر قرار گیرد.

در کنار اینها وجود آگاهی ازلی آن طور که به وسیله فرابینانی مانند هلنا بلاوا تسکی، آلیس بیلی و دیگران ارائه شده، بعدی تازه به این مسئله و وجود انرژی های فراسویی در موجودات، انسان و گیاه می دهد. مسئله،

بسیار دقیق، ظریف و وسیعتر از آن است که هنوز عنوان شده و در جای خود به ارتباط یک سلول بسیار بسیار کوچک با کیهان بسیار بسیار بزرگ می رسد.

رمز و رازی که در کنار تکنیک کمپوست بیودینامیکی پفای فر قرار داشت با تأییدهای بعدی، کاربرد آن از طرف مجامع علمی منجر به ایجاد تکان اولیه در این روند شد. در ادامه،

رودولف اشتاینر با تولید نوشابه ارگانیک از طریق پر کردن شاخ گاو با مواد آلی حیوانی و پر کردن منانه آهو با برگ گیاهان وحشی بابونه و گزنه در زیر خاک،

گام بعدی را برداشت. سرانجام اشتاینر با معرفی تز خود برتر) و با به کار گرفتن علوم روحی، دانشمندان را به مسیری هدایت کرد تا دیدگاه های علمی ایجاد شود.

از نظر زیباشناسی عوالم فراسویی و مقوله از ما بهتران و ارواح طبیعی، دارای رنگ و بو و نقش و نگار و جذابیت بیشتری است.

در واقع این عوالم به تدریج جالب تر از دنیاهای ساخته شده از آثار موسیقی دانان و آهنگسازان بزرگ شده و موجوداتی مانند جن های کوتوله و پریزادها و نظایر آن که در عوالم فراسویی به آنها اشاره شده

بیش از اپرای تئودور هوفمن و اشعار آلفرد پنی سون مورد توجه واقع شده و می شود.

دکتر وستالک مؤلف كتاب راه تندرستی، جهان ما را به یک زندان تشبیه می کند که حصارهای آن باورهای شبه علمی است

که محدود به ادراکات پنج حس ظاهری انسان است و راه باور به پذیرش وجود موجودات و قوانین خارج از بینش فعلی انسان را با انکار لجوجانه سد می کند. او می گوید: وضع ما شبیه به مردم شهر کورهاست که مشاهدات مردم بینا برایشان قابل درک و پذیرش نیست و همان طور عين نظرها و گفته های مردمی که دنیاهای ظریف تر و حساس تر را مشاهده و درک میکنند برای مردم عادی و اسير علوم و ادراک و حواس محدود امروز انسان گاهی توهمی و یا حتی خرافاتی و دور از عقل سلیم انگاشته می شود.

جاذبه دنیای فوق حساس فرابینان یا جهان هایی در جهان ها برتر از آن است که قابل چشم پوشی باشد و پایه های آن محکم تر و بلندتر از آن است که کنار گذاشته شود. این دنیای جذاب و شناخت آن ممکن است حفظ حیات گیاه را شامل بشود.

در حالی که دانشمندان علوم عقلی امروزی ما در مقابل اسرار زندگی گیاهان توان تحلیل و جوابگویی ندارند. فرابینان راه حل هایی ارائه میکنند که اگر چه گاهی باورنکردنی به نظر می رسد ولی کمتر از فلسفه بافیهای دانشمندانه مبهم و تاریک است.

اینان در حقیقت برای تمامیت حیات، فلسفه ای ارائه می کنند. جهان ظریف و فوق حساس گیاه و انسان که در این کتاب به آن اشاره شده در گام بعدی تحت عنوان (حیات کیهانی گیاه) کشف و معرفی خواهد شد. پایان

هیدروپونیک ایران

HydroPonicIRAN.com

تلگرام و اینیستاگرام و توئیتر:

HydroPoniciR@

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *