سلول زنده ۷۰ تا ۹۰ درصد آب دارد و تنها ۲۰ تا ۳۰ درصد آن پروتئین و اسید آمینه و هیدروکربور و سایر مواد کربن دار است و فقط ۲ تا ۱۰ درصد آن مواد معدنی مانند پتاسیم، کلسیم و منیزیم و غیره است. مواد آلی می توانند در بدن موجودات ذره بینی ذخیره شوند و در بعضی مراحل تبدیل ممکن است آزاد شده و از کمپوست خارج شود.

در تولید کمپوست وقتی  عمل شکستن مواد ازت دار به وسیله عمل باکتری ها با سرعت بیش از حد انجام شود می توان آن را از بوی آمونیاک متصاعد شده فورا تشخیص داد. وقتی حرارت توده زیاد شد باید فورا آن را به هم زد تا عمل تولید گاز آمونیاک متوقف شود و باکتری ها بتوانند مواد ازته پایدارتر را به پروتئین باکتریایی تبدیل کنند.

خانم سابارت در ضمن برای او توضیح داد که روش آزمایش استاندارد سازمان شیمیدان های کشاورزی آمریکا) چون از روش سوزاندن و اکسیده کردن مواد استفاده می کنند برای تعیین وجود مواد آلی کافی نیست.

خاکستر مواد سوخته که در تحقیقات شیمیایی آنالیز می شود کل موجودی را تعیین می کند و نشان می دهد که یک ماده معدنی معین در خاک به صورت سلول و یاخته بوده و یا به صورت ماده معدنی، در حالی که نقش هر یک از اینها در خاک کاملا جداست.

نمودارهای رنگی تهیه شده به وسیله آقای فای فر مراحل تخمیر کمپوست، شامل تجزیه، تولید مواد سبک و مواد معدنی را آنچنان روشن و کامل نشان داده که آزمایشگاه موفق شده بر اساس آن کمبوست محرک بیودینامیکی با میکروارگانیسم مناسب و کافی تهیه کند که هر کسی بتواند با اضافه کردن آن به مواد حیوانی، کمپوست با میکروارگانیسم مناسب ایجاد کند.

خانم سابارت به سیمز نمودارهای دیگری هم نشان داد. یکی از آنها مربوط به مواد تولید شده از نوعی سوسک بود و با آنکه مقدار قابل توجه ۱۸ درصد مواد آلی داشت با این وجود در واقع از نظر ارزش کودی خننی بود که آزمایش های استاندارد شیمیایی با تعیین چنین مقدار مواد آلی نمی توانست بی ارزشی آن را نشان دهد.

آزمایش صحیح مواد معدنی چنین خاکی نشان داد که فقط میکروارگانیسم گیاهی است و در نتیجه حاصلخیز نیست. خاکی که دارای معدنی های کافی ولی فاقد مواد آلی کانی باشد برای رشد گیاه شبیه غذای شور برای انسان است که باید همراه آن مرتب آب نوشید. گیاهی که بیش از اندازه نمکهای معدنی جذب کند بیش از اندازه آب جذب می کند.

چنین گیاهی ممکن است به نظر سالم برسد، ولی چون مواد داخل آن در شرایط بالانس و تعادل نیست دیگر در مقابل امراض مقاوم نخواهد بود. آقای سیمز با تعجب دریافت که خانم سابارت بر اساس نمودارهای پفای فر موفق شده به طور علمی ثابت کند که وقتی بعضی گیاهان من خيار و حبوبات در کنار هم کشت شوند بهتر رشد می کنند، در مقابل، حبوبات و رازیانه روی یکدیگر تأثیر بد دارند.

همچنین انبار کردن انواع محصولات با هم تأثیر مشابه دارد من انبار کردن سیب زمینی و سیب درختی با هم ارزش غذایی آنها را از بین می برد.آقای پفای فر خود به این نتیجه رسید که نقطه نظرها درباره اینکه علف فقط علف است یک نظر کوته بینانه است و در حقیقت حضور علف در خاک مسائل زیادی را به ما می آموزد.

او ثابت کرد که وجود انواع گیاه ترشک و همراهان آن در خاک نشان می دهد که خاک بیش از اندازه اسیدی است. گیاه قاصدک که معمولا از میان چمن کنده شده و دور ریخته می شود با حضور خود در خاک مواد معدنی را از عمق خاک به بالا می آورد و در دسترس گیاه قرار می دهد و بنابراین عدم حضور آن نشان می دهد که در خاک نارسایی هایی وجود دارد.

پفای فر نشان داد که داوودی وحشی و سایر گیاهانی که سیلیکون خاک را می پسندند به راحتی در آن رشد می کنند، ولی پس از رشد و خشکیدن از خود کلسیم به جا گذاشته و خاک و در نتیجه آهک آن را متعادل می کنند. او البته نتوانست تعیین کند که این گیاهان چگونه کلسیم تهیه می کنند.

بفای فر به وسیله یک سری آزمایش نشان داد که زندگی مشترک بابونه و گندم باعث رشد و انبوهی گندم می شود، به شرط آنکه نسبت بذر آن دو به هم از یک به صد بیشتر نباشد. این کار محققانة او عملا عقيده سنتی کشاورزان قدیمی شوروی را در مورد مشارکت خشخاش و چاودار تداعی و تأیید می کنند.

سیمز متوجه شد که کاربرد روش عکس رنگی بفای فر تقریبا نامحدود است. او با تهیه عکس رنگی از یک گونه گندم که در دو نوع خاک شیمیایی و آلی کاشت، ملاحظه کرد که تقریبا دو محصول کاملا مختلف به دست آورده. آقای سیمز در مراجعت به تگزاس حدود پنجاه نوع محرک بیودینامیکی به دست آمده از گروههای مهم خاک های جهان را با خود همراه برد که هر کدام از آنها وظیفه و مأموریتی معین را در خاک و یا در تهیه کمپوست به عهده دارند.

آنچه خواص محرک کمپوست را از چشم کم تجربه یک محقق متوسط پنهان می کند وجود مواد حیاتی مانند آنزیم ها در آن است که حتی حضور بسیار مختصر آنها تا حد نسبت های بسیار کوچک هم کارساز و مؤثر است. آقای سیمز دستورالعمل علمی درباره تهیه کمپوست را به کار بست و فضولات حیوانی مجانی مزارع اطراف را با کمک میکروارگانیسم در حجم و مقدار صنعتی به کمپوست مناسب تبدیل کرد.

در تولید کمپوست وقتی حرارت طبیعی آن در موقع شکستن و پوسیدن مواد به ۶۰ درجه سانتیگراد می رسد خود به خود انواع تخم علوفه مزاحم داخل آن نیز پوسیده شده و به مواد قابل جذب تبدیل می شود. سیمز مواد کمپوست را در هوای مناسب انبار کرد و با ماشینی که خود ابداع کرده بود و ظرفیت جابجایی آن ششصد تن در ساعت بود گاه به گاه آنها را زیر و رو می کرد.

در طول مدت یک ماه به تدریج این مواد به پودرهای قهوه ای مایل به سیاه تبدیل شد، بوی بد کود از بین رفت و بدون احتیاج به آسیاب کردن و یا سرند کردن آماده مصرف شد. مصرف کمپوست بیودینامیکی سیمز به وسیله کشاورزان به تدریج رایج شد و خیلی زود نتيجة فوق العاده همه جانبه ای از آن به دست آمد.

یکی از کشاورزان پس از دو سال مصرف کمپوست در خاک و به نسبت نیم تن در هر جریب و حذف کلیه مواد شیمیایی و تنها دو آبیاری در سالی کم باران موفق شد از هر جریب ۱۷۲ بوشل ذرت برداشت کند. این مقدار حدود دو برابر محصولی بود که در مزرعه ای به همین وسعت از سرزمین های خوب ایلینوی با مصرف مواد ازته به دست می آمد.

کشاورز دیگری که از مصرف طولانی مواد شیمیایی و آبیاری با آب تحت الارضى، خاکش رو به سخت شدن نهاده بود با مشاهده خطر از بین رفتن حاصلخیزی خاک دست به مصرف کمپوست زد و نتیجه آن، آن قدر رضایتبخش بود که خود اقدام به تهیه کمپوست در مقیاس وسیع و فروش آن به کشاورزان اطراف کرد.

او متوجه شد که پس از مدتی مصرف کمپوست، خاک به جسم سبکتری تبدیل می شود و در عین حال رطوبت بیشتری در خود نگه می دارد. یک گزارشگر در روزنامه محلی نوشت: هر کس می خواهد نتیجه مصرف کمپوست بیودینامیکی را ببیند کافیست از جاده ای که از کنار مزرعه این شخص می گذرد با اتومبیل عبور کند تا در یک طرف، کشت زیبا و سالم و در طرف مقابل آن رشد بی جان همان محصول در خاک چسبیده به هم از مواد شیمیایی را ببیند.

در جنوب شرقی ایالت پهناور تگزاس شخصی به نام وارن برای مبارزه با نوعی علف مزارع برنج، کشاورزان را تشویق به کشاورزی آلی کرد. قبلا برای این منظور از نوعی علف کش شیمیایی که برای از بین بردن جنگل های ویتنام به کار رفته بود استفاده می شد.

او همچنین به آنان توصیه می کرد که کشت برنج را با رشد نوع دیگری علف در مزارع پیگیری کنند که در ضمن ایجاد یک محل چرای موقت برای دام، خاک را از تخم علف پاک میکند. کشاورزانی که این دستورالعمل ها را به کار گرفتند متوجه شدند که برنج به دست آمده از لحاظ غذایی به مراتب بهتر از محصول کشاورزی شیمیایی است. سایر برنج کاران تگزاس به تدریج شجاعت مصرف مواد آلی به جای مواد شیمیایی را به دست آوردند.

در شمال کالیفرنیا و در دامنه کوه بلند شاستا که بی شباهت به کوه فوجی ژاپن نیست برادران لاندبرگ کشت مزارع برنج خود را از شیمیایی به آلی تبدیل کردند. اگرچه این تبدیل در شروع کار کمی خرج بر می دارد، ولی محصول های بعدی این هزینه اضافی را جبران میکند. لاندبرگ پدر و پسران او همه عقیده دارند که در مقابل نعمت های به دست آمده از خاک، انسان موظف است حاصلخیزی خاک را برای نسل های بعد حفظ کند و نه تنها تعادل موجود آن را نگهدارد، بلکه در صورت امکان آن را در شرایط بهتر به آیندگان تحویل دهد،

عقیده ای که اگر به وسیله همه پذیرفته و رعایت شود نه تنها از فرسودگی زمین و خاک جلوگیری می کند بلکه زمین ما را به بهشت موعود تبدیل خواهد کرد. با آنکه کشاورزی مهندسی روز نسبت به کنار گذاشتن مواد شیمیایی اخطار جدی داشت، برادران لاندبرگ با استفاده از کود حیوانی کمپوست بیودینامیکی تهیه کردند و آن را در یک کشت به مساحت هفتاد و شش جریب به کار بردند.

اولین برداشت آنها سی و هفت باند در هر جریب بود که در مقایسه با کشت شیمیایی کمتر بود، ولی با در نظر گرفتن کیفیت بهتر محصول و طبعا ارزش افزون این روش به لحاظ اقتصادی قابل ادامه بود. آنها تجربه اول را قابل قبول دانسته و تمام زمین را با روش استفاده از کود آلی کشت کردند. ضمنا با خرید وسایل مخصوصی از ژاپن یک کارخانه برنج کوبی ایجاد کردند که قشر پوستی برنج را که حاوی مواد غذایی است از آن جدا نمی کند و در عین حال مزه بهتری برای برنج باقی می گذارد.

به تدریج نه تنها مردم بلکه دولتمردان کالیفرنیا و دانشگاه ها نیز تأیید کردند که ممکن است روش برادران لاندبرگ درست تر باشد. یک روزنامه نویس که از طرفداران کشاورزی و باغداری آلی است گزارش کرد که در ساکرامنتو، مرکز ایالت کالیفرنیا یکی از نمایندگان به او گفته کشاورزی آلی دارای فلسفه بنیادی تری است و جالب تر اینکه همین شخص از یکی از متخصصین حشره کش های شیمیایی از دانشگاه کالیفرنیا چنین نقل قول می کند: امیدوارم درباره کیفیت و مزه مواد غذایی کاری صورت بدهند. شاید مثلا یک گوجه فرنگی به دستمان برسد که مزه گوجه فرنگی های سابق را داشته باشد.

شرکت پنیر رودخانه ویسکانسین در غرب میانه از ۱۹۶۲ در تأسیسات خود فقط از شیر آلی استفاده میکند. آقاى الدور هانی رئیس مؤسسه، روشی انتخاب کرده که شیر آلی سالم تهیه شده کشاورزان به محض رسیدن به کارخانه مستقیما و بی آنکه پاستوریزه بشود به پاتیل پنیر سازی هدایت می شود، هیچ گونه مواد رنگی یا مواد شیمیایی نگهدارنده به آن اضافه نمی کنند و از مصرف مواد پسماند مصرفی سایر پنیر سازان در آن خبری نیست.

در طول مدت پنیر سازی حرارت شیر زیر ۳۹ درجه سانتیگراد نگه داشته می شود تا آنزیم حیاتی شیر از بین نرود. او به کشاورزان تحویل دهنده شیر به کارخانه گواهی مخصوص به نام تهیه کننده شیر آلی می دهد و البته در مورد هر کشاورز حدود پنج سال طول می کشد تا وی مطمئن شود که از مواد شیمیایی قبلی اثری در خاک مزرعه او باقی نمانده است.

مسئولین کارخانه ادعا می کنند که پنیر تولیدیشان هنوز مزه پنیرهای زمان پدربزرگ را می دهد. یکی از باغداران بزرگ ایالت ایلینوی به نام ارنست هالب لايب توصیه و اخطار کارشناسان را که می گویند: باغ سیب بدون مواد شیمیایی باغ نمی شود را رد کرده و در مقابل می گوید: حشرات به باغ ما می آیند تا نقاط ضعف کشاورزی مان را که در حقیقت حاصل اشتباهات و ندانم کاری های ما است به ما نشان بدهند.

او می گوید: حدود ده سال پیش، فقط یک بار سمپاشی، محصول را از گزند حشرات موذی و کرم خوردگی حفظ می کرد، ولی حالا باید سمپاشی در هر سال چندین بار تکرار شود و علت آن این است که حشرات در مقابل مواد سمی مقاوم شده اند. ما اساسا در امر ریشه کنی حشرات ناتوان مانده ایم. حدود بیست سال پیش تر آقای هالب لایب به واشنگتن رفت و اثرات مضر سمومی را که به نام کود و دفع آفت بذر مصرف می شود خاطرنشان کرد.

از آن تاريخ او شاهد بود که بیش از پانصد نوع سم جدید دیگر برای سمپاشی معرفی و به کار گرفته شده است. او می گوید: در این نواحی دیگر هیچ باغداری باقی نمانده است که دچار خسارت های مواد شیمیایی نشده باشد. مدیر محلی وزارت کشاورزی در امور شیمیایی ناحیه پیوریای ایلینوی می گوید که از مصرف زیاد و طولانی مدت مواد شیمیایی فقط در منطقه او بیش از 100.000 جریب زمین چنان مسموم شده که حتی علف در آن نمی روید. شبیه این اتفاق از ایالت سیب زمینی خیز و پر برکت ایالت ماین هم گزارش شده است.

آقای هالب لایب می پرسد: ما به دنبال چه هستیم؟ و تا کی می خواهیم فرزندانمان را با خوراک مسموم تغذیه کنیم؟ آیا به شمار افرادی که به طور روز افزون نصیب تیمارستان می شوند توجه کرده اید؟ آیا بهتر نیست بخشی از آن همه ثروتی را که برای نگهداری این افراد مصرف میکنیم صرف تحقیق کنیم تا ببینیم عامل اصلی این بدبختی چیست؟ یک مشاور کشاورزی و مواد غذایی از واشنگتن دی سی به نام لی فرایر خاطر نشان می کند که تنها در سال ۱۹۸۶ در آمریکا بیش از ۲ میلیارد دلار صرف خرید کود شیمیایی شده است.

با چنین پولی می شود بیش از ۱۰۰ میلیون تن کمپوست بیودینامیکی خرید که حتی اگر به نسبت یک تن در هر جریب مصرف شود همه خاک کالیفرنیا را کافی است و به اندازه شش برابر مصرف خاک ایالت نیوانگلند هم اضافه می آید. تنها با مخارج چند روز جنگ ویتنام می توان کمپوست کافی برای مصرف سرانه خاک آمریکا را تهیه کرد.

آقای فرایر موفقیت های یک نفر انگلیسی را در تولید کود طبیعی از نوعی علف دریایی را مثال می آورد. نام او استفانسون و شغل اصلی اش حسابداری است. او در سن چهل سالگی به توصیه یک دوست بیوشیمیست حسابدارش، شهر بیرمنگام را رها می کند و برای تولید کود گیاهی از علف دریایی به روستا می رود.

امروز کود مایع ساخت این شخص به سراسر دنیا صادر می شود و کتاب استفاده از علف دریایی در کشاورزی و باغداری از اوست. یکی از اولین کسانی که در ایالات متحده از کود دریایی در کار اقتصادی استفاده کرد آقای گلن گرایر از ایالت اوهایو است. این شخص چهارصد جریب از بهترین زمین های آلی آمریکا را در اختیار دارد و در آن انواع سبزیجات را پرورش می دهد و به مدت شش ماه از سال و هفته ای شش روز و هر روز چهار تریلر بزرگ محصول ممتاز به بازار می فرستد.

آقای گرابر در سال ۱۹۵۵ متوجه شد که نوعی کرم مزاحم در زمین او پیدا شده و در عین حال علف دکمه ای، قسمت هایی از زمین او و سایر کشاورزان را فرا گرفته. چون این اشکال در فصل معین ظاهر می شد کشاورزان آن را به وضعیت جوی مربوط می دانستند. آقای گرابر قبلا خاک را تجزیه کرده بود و می دانست که در آن کمبود معدنی های فرعی وجود دارد.

او که تا آن زمان از تجربه نسبی برخوردار بود متوجه خواص کود دریایی شد که از طرف کالج کشاورزی کارولینای جنوبی عنوان شده بود. از آن تاریخ گرابر هر ساله از (کود دریایی دانه شده) تولید کشور نروژ به نسبت دویست پاند در هر جریب استفاده میکند. در پایان اولین فصل، او متوجه شد که در مسیر وسایل کشاورزی او خزه سبز و سالم روییده و خیلی زود کرم آفت از مزرعه دور شد و مقدار گیاه دکمه رو به کاستی نهاد.

از آن پس او مصرف کود شیمیایی را به کلی کنار گذاشت و بنای کار خود را بر مصرف کود دریایی، پودر فسفات طبيعي فلوريدا، پودر گرانیت ایالت جورجیا و ازت تولید شده از عمل باکتریها گذاشت. گرابر به زودی متوجه شد که خرید و مصرف حشره کش شیمیایی دور ریختن پول است و به جای آن مزرعه را با کود دریایی مایع به نسبت سه گالن در هر جریب در یک فصل کشت، آبپاشی کرد. البته او از هجوم محدود حشرات مزاحم از مزارع اطراف به طور کامل در امان نیست.

خودش می گوید که علی رغم هجوم حشرات از سایر مزارع، او بدون مصرف مواد شیمیایی فقط حدود ده درصد از محصول پیاز خود را از دست می دهد، در حالی که سایر کشاورزان با وجود استفاده از سموم حشره کش حدود پنجاه درصد صدمه می بینند.

او مطمئن است که گیاه سالم روییده از خاک مناسب در مقابل آفات مقاوم است و برای اثبات نظر خود یک بازدید کننده را برای دیدن یک مزرعه جعفری که مورد حمله انبوه حشرات برگ خوار قرار داشت دعوت کرد و بازدید کننده مشاهده کرد که فقط ساقه های گیاه خسارت جزئی دیده اند ولی بوته جعفری به طور کلی سالم و مرغوب است.

آقای گرابر قبلا برای برگرداندن خاک زمین خود از خیش سنگین استفاده می کرد که در تراکتور به طور همزمان آن را می کشیدند. ولی اکنون با انتخاب جو سیاه و جو به عنوان کشت گردشی دیگر احتیاجی به استفاده از دو تراکتور ندارد. این شیوه نه تنها مواد سبک و غذایی را به خاک بر می گرداند، بلکه ریشه قوی جو و جو سیاه به کرم خاک و میکروارگانیسم اجازه می دهد که خاک را با کمک مناسب تقویت و آماده کنند.

و به این ترتیب مسئله سختی خاک که زمانی گریبانگیر او بود به طور معجزه آسایی بر طرف شد. دستاورد دیگر آقای گرابر مقاومت محصول در برابر سرما است. در یک فصل استنایی سرد که برودت هوا به منهای ۶ درجه سانتیگراد رسید بوته های گوجه فرنگی و فلفل به خوبی مقاومت کردند و حتی یک بوته دچار سرمازدگی نشد، در حالی که در دوران کار او با مواد شیمیایی یک سرمای مشابه تمام محصول را ضایع میکرد.

گرابر می گوید: رساندن محصولات کشاورزی آلی به بازار مسئله ای است که به تولید و فروش آن فشار می آورد. او راه دفع این مشکل را ایجاد یک زنجیره عمل آوردن و توزیع میداند که مخصوص کشاورزی آلی باشد و حتی در سوپر مارکت نیز قسمت مخصوص داشته باشد. در آلمان غربی شرکت لاچا با ایجاد ۱۳۲ فروشگاه زنجیره ای سیستم واحد اغذیه آلی را ایجاد کرده است.

لاچا در زنجیره خود در منطقه اشتوتگارت و تحت نظر دولت آلمان محصولات متنوعی مانند مرغ، تخم مرغ، سیب، انواع آب میوه و سبزیجات یخ زده تهیه و توزیع می کند. این مؤسسه اعلام کرده که قیمت هیچ کدام از محصولات او بیش از ۱۵ درصد گران تر از محصولات مشابه در بازار نیست و حتی آب میوه و سبزیجات یخ زده او می تواند ارزان تر از مواد مشابه به بازار عرضه شود.

این مؤسسه با آنکه به (تعاونی تولید شیر بدون د.د.ت و هیدروکربونهای کلروئيد شده) قیمت بیشتری پرداخت می کند با این وجود بهای شیر ده درصد درآمد او را تشکیل می دهد و در مقابل با آنکه بازار مواد غذایی کشش کمتری پیدا کرده، درآمد این مؤسسه روز به روز سیر صعودی طی میکند.

برای مطالعه ادامه مطالب اینجا کلید کنید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *