در کمبریج ماساچوست گروه استار مارکت اقدام مشابهی را آغاز کرده است. این مجموعه هفته ای یک تریلر از سبزیجات آلی گرابر را در بسته بندی جداگانه عرضه می کند. آقای اولیور پا بینو بنیان گذار مؤسسه YES، توزیع کننده مواد غذایی در ناحیه واشنگتن می گوید:

ایجاد زنجیره آماده سازی و توزیع اغذيه آلی در این است که مسئولین مؤسسات مواد غذایی هنوز به ارزش این گروه محصولات پی نبرده اند، و در آن مشارکت نمی کنند. اغذیه آلی کمی گران تر تمام می شود و عمدتا ظاهر آن با اغذیه معمولی فرقی ندارد.

علاوه بر آن، خریدار در موقع خرید مواد غذایی مشکل بتواند به طبیعی بودن مواد آن اعتماد کند، مگر اینکه مارک معینی را بشناسد و یا به تولید کننده آن به طور خصوصی اطمینان داشته باشد. البته آزمایش عدم حضور باقیمانده سموم شیمیایی با سیستم آزمایش رنگی – گازی امکان دارد،

ولی قیمت هر آزمایش حدود بیست و پنج تا سی دلار است که برای خریدار روزانه مواد، مقرون به صرفه نیست و همین امر به بازار غیر زنجیرهای مواد غذایی آلی لطمه زده است. آقای گرابر در مقایسه کشاورزی آلی با کشاورزی عادی می گوید: احتمال دارد آنها در شرایط بسیار مناسب جوی، وضع خوبی داشته باشند ولی در شرایط بد جوی مانند خشکسالی یا سرما یا گرمای غیر عادی توان رقابت با کشاورزی آلی را ندارند. مسئله مهمتر این است که در کشاورزی آلی روز به روز وضع خاک بهتر می شود، در حالی که در کشاورزی شیمیایی برعکس است.

گرابر به تازگی مصرف کود آلی خود را دوباره بررسی کرد. او در سال اول یعنی در سال ۱۹۳۷ برای هر جریب زمین سبزیکاری خود ۱۵۰۰ پاند کمپوست بیودینامیکی از شرکت زوک اند گپ پنسیلوانیا خریداری کرد.

او در دو سال بعد فقط بر حسب مورد مجبور بود که مواد آلی به خاک اضافه کند. آنچه باعث تشویق بیشتر او شده اظهار نظر کشاورزان در نمایشگاه کشاورزی ایالت پنسیلوانیا است که حتی یک نفر از مصرف کنندگان محصولات کشاورزی آلی شکایت نداشته و رضایت همگان مشاهده شده است.

در کشور سوئیس یک کشاورز در یک زمین یک هکتاری مجاور دانشکده الهيات منطقه فرایبورگ در هشت ماه سال با سیستم کشاورزی آلی آن قدر سبزیجات تولید میکند که مصرف دویست نفر دانشجو و کارکنان دانشکده تأمین می شود و مقدار قابل توجهی نیز به بازار می فرستد.

این کشاورز در مزرعه خود فقط نیروی یک کارگر را به کار می گیرد. او می گوید: سیستم کشاورزی آلی برای کمک به جهان سوم و کمبود مواد غذایی در مقابل جمعیت فزاینده آن یک روش بسیار با ارزش است. آقای گرابر در جای دیگری می گوید: به تدریج جمعیت بزرگ صنایع و کشاورزی شیمیایی متوجه امتیازات کشاورزی آلی می شود و در عین حال بسیاری از محصولات و مواد تولیدی ما بیش از نیاز واقعی خالص شده است.

بنابراین زمان آن رسیده که با یک کوشش مشترک ضوابطی برای غذای سالم و غذای ناسالم تهیه کنند. دکتر جان ویتاکر دامپزشک اهل میسوری و نویسنده ستون (سلامت دام خود را سخنگوی این گروه می داند و به جای کشاورزی آلی اصطلاح دیگری را به کار می برد. آقای ویتاکر با کشاورزی شیمیایی هم سر جنگ ندارد. او می گوید: باید زمینه ای ایجاد شود که در آن کشاورزان آلی و شیمیایی که با برداشتن گام های موافق به یکدیگر نزدیک شدهاند با هم یکی شوند.

در این راه شیمیدانها باید از تصور خود درباره کشاورزان آلی به صورتی که چند خانم در خانه خود شمعدانی میکارند دست بردارند و از طرفی هم نمی توان جامعه کشاورزی شیمیایی را یک شبه تغییر داد. باید برای یک دست شدن برنامه، مراحل انتقال در نظر گرفت تا در طول این مراحل، دو سیستم شیمیایی و آلی به تدریج مزایای یکدیگر را درک و جذب کنند.

از آقای ویتاکر درباره نحوه هماهنگی تکنولوژی و طبیعت سؤال شد. او روش فلزات پروتئینه را خاطر نشان می سازد که در آن سایر کانی ها با مواد آلی مانند پروتئین پیوند زده می شود. یکی از روشن ترین تعاریف برای طرز کار پروتئینه ها از طرف یکی از همکاران او به نام دکتر فيليب هینز بیان شده. این شخص اصولا عقیده دارد که بدن فیزیکی انسان فقط یک مجموعه از مواد شیمیایی نیست، بلکه یک کمپلکس الکتریکی نیز هست.

دکتر هینز می گوید: بدن انسان یک باطری الکتریکی مرکب است که نه تنها الکتریسیته را دریافت و ذخیره و برای منظورهای شیمیایی مصرف می کند بلکه با تحلیل و جذب ویتامین ها، مواد معدنی، اسیدهای آمینه و نظایر آن ادامه حیات خود را تأمین می کند. بدن با دریافت هر یک از عوامل، آنها را تشخیص می دهد. هر ماده آلی نوعی جریان الکتریکی دارد که قابلیت جذب آن را نشان می دهد.

وقتی بدن احتیاج به یکی از مواد غذایی داشته باشد علامتی مخابره می کند که آن ماده از غذا جذب شود. اگر اشکالی به لحاظ سلامت در کار نباشد و آن ماده و یا مواد در غذا موجود باشد آن وقت جذب بدن می شود. متأسفانه بیشتر اوقات مواد مورد نیاز در غذا موجود نیست. در ضمن فلزات مورد نیاز بدن حیوان اغلب در مواد غذایی غیر آلی است و کد مخابرهای آن با مواد موجود در اغذیه آلی مانند اسید آمینه فرق دارد. مثلا دام نمی تواند سوزن میل کند ولی آهن آلی را به راحتی هضم و جذب می کند.

خاک هم عین همین حالت را دارد. اگر از آن بیش از اندازه برداشت شود یا بیش از اندازه آبیاری شود و یا بیش از حد چرا شود دیگر معدنی آلی کافی نخواهد داشت که از آن گیاه کامل با مواد لازم به دست آید. این حقیقت به وسیله دکتر میسون ژز، رئیس انستیتوی مطالعات عالی پاسیفیک تشخیص داده شده است. این مؤسسه یکی از مؤسسات آموزش پیشرو است که از سازمان قدیمی دانشگاهی فراتر رفته و علوم تهیه مواد آلی و گیاهی و بهره برداری از باکتری در خاک را در دروس خود منظور کرده است.

گروههای بسیار دیگری که پی بردند انسان آشیانه زیست خود را آلوده کرده و باید آن را تمیز و قابل زندگی کند شروع به تجربه کشاورزی اکولوژیکی کرده اند. یکی از مؤسسات برجسته در این زمینه ( انستیتوی شیمی) است که تازه بنیاد گذاشته شده و مشغول بررسی امکانات وسیع طبیعت، از جمله تولید ماهی در مزارع مخصوصی از آب و هوای سرد کالیفرنیا تا نواحی گرم کالیفرنیا و نیومکزیکو است.

هدف این انستیتو حفظ سرزمین، حفاظت دریا و آموزش مردم در این زمینه است. این همان کاری است که پوشش گیاهی زمین در طول تاریخ به عهده داشته و تا زمانی که انسان مداخله نداشته، به خوبی از عهده آن بر آمده است. اگر این هدف را برای یک انستیتوی شیمی زنده و مسئول، مناسب بدانیم آن وقت باید بپذیریم که گیاه، شیمیدان مسئول طبیعت است و به خوبی از عهده مسئولیت خود بر آمده است.

شیمیدان در میان باغ

کیمیاگرانی که طی قرنها در آرزوی تبدیل مواد به یکدیگر بوده اند و گه گاه نیز مورد ریشخند این و آن واقع شده اند اکنون با حمایت گیاه زنده می توانند به نتیجه رسیدن بخشی از آرزوهای خود را شاهد باشند. در اوایل قرن بیستم یک نوجوان که خود را برای مطالعه علوم آماده می کرد در مرغدانی خانوادگی اش متوجه یک حقیقت عجیب شد. او متوجه شد که مرغها ضمن جستجوی دانه در خاک، شدیدا به دنبال ذرات میکا هستند که یک ماده سیلیسی است.

این نوجوان که نام او لوییس کروران است در هیچ جا نتوانست توضیحی برای میکاخوری مرغها پیدا کند و نه کسی توانست وجود دانه های میکا در سنگدان مرغ ذبح شده را برایش توضیح دهد. سؤال بی جواب دیگر او محل تهیه آن همه کلسیم موجود در پوست تخم مرغ بود.

سالها طول کشید تا کروران موفق شد ثابت کند: مرغ قادر است در بدن خود مواد را به یکدیگر تبدیل کند.کروران جوان ابتدا با رمانی از گوستاو فلابرت آشنا شد و از طریق آن به بعضی محاسبات شیمیدان معروف فرانسوی لوییس واکولین دست یافت. این شیمیدان با محاسبات دقیق روشن کرده بود که مقدار آهک موجود در پوست تخم مرغ بیش از آهکی است که در دانه مرغ وجود دارد.

به این ترتیب معلوم می شود که به ترتیبی این ماده در بدن مرغ تولید می شود، ولی دلیل آشکاری برای آن وجود ندارد. کروران از طریق دروس دبیرستان با شیمی کلاسیک آشنایی داشت. او می دانست که لاوازیه، دانشمند معروف و در حقیقت پدر علم شیمی، طی یک نظریه علمی اظهار داشته که:

در این جهان هیچ چیز از بین نمی رود و هیچ چیز از نیست به وجود نمی آید. بلکه آنچه اتفاق می افتند فقط یک عمل تبدیل است. عقیده دنیای علم و هزاران هزار تجربه علمی بر این پایه قرار داشت که ترکیب عناصر با یکدیگر به صورت های بسیار مختلف طبیعی و مصنوعی اتفاق می افتد که منجر به ایجاد یا تولید مواد مختلف می شود ولی تبدیل یک عنصر به عنصری دیگر به نتیجه نرسیده بود.

نظر به پایداری عناصر و حصار نفوذ ناپذیر اتم در اوایل قرن گذشته با کشف رادیو اکتیویته شکسته شد و معلوم شد که حدود بیست عنصر وجود دارد که بر خلاف جنبه ظاهری قانون بقای ماده قابل تبدیل به یکدیگر است. با پیشرفت فیزیک هسته ای، انسان به تدریج موفق شد عناصر معین را که در جدول مندلیف دانشمند روستایی شوروی پیش بینی شده بود بسازد.

قبلا تصور می شد که این مواد ناپیدا در طول زمان از اثر رادیو اکتیویته از بین رفته و یا اینکه اصولا در طبیعت وجود نداشته است.

در سال ۱۹۱۹ فیزیکدان برجسته انگلیسی و کاشف هسته اتم ارنست روتردفورد نشان داد که با بمباران هسته اتم به وسیله ذرات آلفا که چیزی شبیه اتم هليوم ولی بدون الکترون است می توان مواد را به یکدیگر تبدیل کرد. این روش اهمیت و اعتبار خود را حفظ کرده ولی ابزار بمباردمان روز به روز قویتر و کاراتر شده است.

با این همه در حدود هشتاد و چند ماده غير رادیو اکتیو باقیمانده که هنوز اعتبار تئوری لاوازیه را حفظ می کند و تبدیل آنها هنوز عملی نشده است.

شیمیدانها هنوز معتقدند که تولید عنصر جدید یا تبدیل عناصر از طریق شیمیایی غیر ممکن است و در عین حال می گویند تمام واکنش هایی که در موجودات زنده اتفاق می افتد فقط فعل و انفعال شیمیایی است و شیمی باید به تدریج به تمام سؤالات مربوط به حیات پاسخ دهد.

کروران مدتها نسبت به صحت شیمی کلاسیک تردید داشت و در اولین فرصت پس از دریافت لیسانس در رشته مهندسی و سپس بیولوژی شروع به آزمایش کرد. او به مرغ های مورد آزمایش فقط جو داد و مقدار کلسیم آن را محاسبه کرد. در مقابل مقدار کلسیم موجود در تخم و فضولات مرغ را محاسبه کرد و به این نتیجه رسید که کلسیم خروجی از مرغ چهار برابر کلسیم ورودی به بدن او است.

کروران موضوع را با همکارانش در میان گذاشت. آنها نظر دادند که احتمالا کلسیم اضافی از اسکلت بدن مرغ تأمین می شود. کروران متوجه بود که این انتقال ممکن است به طور موردی و به ندرت اتفاق بیافتد. ولی اگر در طول چندین ماه تخم گذاری ادامه یابد از مرغ بیچاره چیزی باقی نخواهد ماند.

در حقیقت مرغی که به کمبود کلسیم دچار شود ضمن چهار تا پنج روز، کارش به تحويل تخم بدون پوسته سخت می کشد، ولی اگر همین مرغ با پتاسیم کافی تغذیه شود مجدد کلسیم بدن تأمین شده و تخم بعدی را با پوسته سخت تحویل خواهد داد.

بنابراین محتمل ترین جواب این است که مرغ قادر است پتاسیم غذا را در بدنش به نحوی به کلسیم تبدیل کند. کر وران از طریق مطالعه به تحقیقات سیستماتیک ویلیام بروت انگلیسی که تقریب در زمان بازنشستگی واکولین انجام شده بود دست یافت.

این شخص نیز با محاسبه نشان داده بود که در طول مدت تبدیل تخم مرغ به جوجه مقدار محتوی آهک داخل تخم مرغ چهار برابر می شود در حالی که محتوی آهک پوست تخم مرغ تقریبا بدون تغییر می ماند. کروران به این نتیجه مقدماتی رسید که تغییرات درونی تخم مرغ منجر به تبدیل مواد به کلسیم و پیدایش آهک می شود.

اندیشه کروران مدتها قبل از شناسایی اتم شکل می گرفت و بنابراین درک و یا تفکر تبدیل فیزیکی عناصر، خارج از محدوده علم روز بود. یکی از دوستان كروران به او اطلاع داد که دهها سال پیش و در حدود سال ۱۶۰۰ یک شیمیدان فنلاندی به نام جان باپتیستا هلمونت یک نهال بید را در یک گلدان سفالی بزرگ با ظرفیت دویست پاند و خاک کاملا خشک نشانده و غیر از هوا تنها ماده اضافه شونده به گلدان در بسته در طول پنج سال، آب باران یا آب مقطر بوده.

در پایان پنج سال آزمایش، هلمونت درخت را از خاک بیرون آورد و مشاهده کرد که ۱۶۴ پاند وزن دارد. در حالی که وزن خاک از دست رفته نسبت به آن رقم بسیار اندک بوده.

هلمونت در اینجا نیز با یک فرض مقدماتی تصور کرد که درخت ممکن است آب را تبدیل به چوب و برگ و ریشه کرده باشد. موضوع خارق العاده دیگر رشد نوعی خزه است که روی سیم مسی می روید. وقتی بقایای این خزه برای آزمایش سوزانده شود اثری از مس در آن دیده نمی شود، بلکه اکسیدهای آهن و سایر مواد به دست می آید که احتمالا از طریق هوا جذب و یا به طریقی تبدیل و تولید شده است.

یک دانشمند فرانسوی به نام هنری اسپیندلر از تولید ید به وسیله نوعی جلبک دچار شگفتی شد. اسپیندلر از یک محقق آلمانی به نام فوگل یاد می کند که در یک گلدان پوشیده شده با سرپوش حبابی شکل شیشه ای، تخم کاج کاشته و پس از رشد، وزن و ترکیب مواد را کنترل کرده و معلوم شده که گوگرد موجود دو برابر مقدار اولیه است، در حالی که به گلدان فقط آب مقطر داده.

او نیز احتمال داده که گیاه از خاک بیش از موجودی مواد و عنصر بیرون می کشد. پژوهشگران رو تھامستد در یک قطعه زمین شبدر کاشتند. هر سال دو تا سه بار محصول را با ماشین درو کردند و هر چهار سال یک بار دوباره کشت کردند.

در طول هفده سال این کار ادامه داشت و فقط رطوبت خاک تأمین شد و هیچ ماده شیمیایی و غیره به خاک داده نشد. تجزیه نمونه ای از محصول برداشت شده نشان داد که در مدت هفده سال بیش از ۵۷۰۰ باند آهک، ۲۷۰۰ پاند اکسید منیزیم، ۴۷۰۰ باند پتاسیم، ۲۷۰۰ پاند اسید فسفریک و ۵۷۰۰ پاند ازت و جمعة بیش از ده تن مواد از این گونه از زمین برداشت شده.

این همه مواد در قشر خاک کشاورزی موجود نبود. پس از کجا تأمین شده؟ اسپیندلر در جستجوی موارد مشابه به یک کتاب به نام منتشر شده در سال ۱۸۷۳ نوشته یک بارون اهل هانور به نام آلبرت فون هرتزیل دست یافت. این شخص بذر صدها گیاه مختلف را که در آب مقطر جوانه زده تجزیه کرد، و مشاهده کرده بود که مقادیر پتاسیم، فسفر، منیزیم، کلسیم و گوگرد به مراتب از مقدار اصلی موجود در بذر بیشتر است و به این ترتیب ثابت کرده بود که گیاه علاوه بر جذب مواد از آب و خاک، خود به طور مداوم مشغول تولید عناصر و مواد است.

قانون بقای ماده می گوید که مواد موجود در جوانه پدید آمده در آب مقطر بایستی معادل مواد موجود در بذر خشک باشد با این وجود آزمایش هرتزیل افزایش همه مواد، بخصوص ازت را در جوانه ها نشان می داد. آزمایش های دیگر هر تزيل حاکی از تبدیل عناصر و مواد به یکدیگر بود.

فسفر به گوگرد، کلسیم به فسفر، منیزیم به کلسیم، اسید کربنیک به منیزیم و ازت به پتاسیم تبدیل می شد. یکی از عجایب دنیای علم این است که نوشته های چاپ شده فون هرتزیل نیز در فاصله سالهای ۱۸۷۶ تا ۱۸۸۳ در سکوت بایگانی های مؤسسات علمی به دست فراموشی سپرده شد، در حالی که در همان زمان به تدریج درک می شد که پدیده های بیولوژیکی را می توان با کمک خواص اتم با قوانین شیمیایی بیان کرد. در حقیقت هیچ یک از کارهای هرتزیل به کتابخانه ها راه نیافت.

اسپیندلر تجربیات هرتزیل را به همکاران خود معرفی کرد. در پلی تکنیک معروف پاریس که یکی از بهترین دانشگاه های علمی و مهندسی فرانسه و از سال ۱۷۹۴ خدمات آموزشی فراوان به فرانسه و جهان ارائه کرده، مدارک به دست آقای پیر بارانجر سرپرست آزمایشگاههای شیمی آلی رسید.

برای ادامه مطالب اینجا کلید کنید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *