میوه ها و بعضی سبزی های نارس وقتی در یخچال قرار داده شوند ممکن است به تدریج برسند و همراه با آن تابش حیات آنها افزون گردد.تجربه نشان می دهد که تابش میوه های خشک شده حدودا در آنها به صورت ذخیره باقی می ماند. چنانچه پس از مدتی حتی ماهها، آنها را به مدت ۲۴ ساعت در آب بخیسانیم تقریبا تمامی تابش زمان تازگی آنها احياء می شود و دستگاه نشان می دهد که تقریبا به حالت زمان تازگی خود بازگشته اند. میوه های قوطی شده مانند کمپوتها تقریبا مرده هستند.
آب به نظر می رسد که یک واسطه غیر عادی است. در حالت عادی هیج تابشی ندارد، ولی با حضور نمک یا در انسان و گیاه زنده می شود. آقای بویس در سال ۱۹۲۶ آب چشمه های مقدس سرد را آزمایش کرد و تابش آن را ۱۵۶۰۰۰ انگستروم یافت. مقداری از همین آب که برای تبرک برده شده بود پس از حدود هشت سال ۷۸۰۰۰ انگستروم تابش داشت.
آقای مرتا تعیین کرده که پوست میوه هایی مانند سیب و گلابی و انواع آن و بعضی سبزیها چنانچه یک شب در آب خیسانده شود مقدار قابل توجهی تابش حیات به آب پس می دهد، در حالی که خود پوست در پاندول سیمونتون ممکن است اثری نداشته باشد. مرتا می گوید: نوشیدن چنین آبی به معنی دریافت قابل توجه غذایی است.
سیمونتون برای آسان سازی درک مطالب کتاب خود، غذاها را به چهار دسته اصلی تقسیم می کند و مبنای کار را تابش انسان قرار می دهد که ۶۵۰۰ است. دسته اول غذاهایی با تابش ۶۵۰۰ تا ۱۰٫۰۰۰ انگستروم یا بالاتر است. این دسته شامل اغلب میوه های تازه می شود که تابش آنها در کمال رسیدگی بین ۸۰۰۰ تا ۱۰٫۰۰۰ انگستروم است.
سبزی ها هم چنانچه مستقیما از باغچه یا مزرعه کنده شود در همین دسته قرار می گیرند. سبزی ها در حمل عادی به بازار یک سوم تابش خود را از دست می دهند و سیمونتون با اندازه گیری تعیین کرد که اغلب تا رسیدن به آشپزخانه یک سوم دیگر از تابش آنها از بین می رود. سیمونتون می نویسد: میوه ها سرشار از انرژی خورشید در محدوده طيف سالم مادون قرمز تا ماورای بنفش است.
بالاترین درجه تابش میوه در رسیدگی کامل است و پس از آن تا مرحله گندیدن و فساد به حدود صفر می رسد. میوه موز که از زمان چیدن تا فساد یک عمر ۲۴ روزه طبیعی دارد به مدت ۸ روز سالم و پرتاب است. بهترین زمان وقتی است که موز کاملا رنگ زرد خود را پیدا می کند، زمانی که سبز است تابش کمی دارد و وقتی پوستش سیاه شد دارای تابش بسیار جزئی است.
کسانی که در مناطق آناناس خیز بوده اند و آناناس رسیده را در زمان چیدن یا به فاصله حداکثر چند ساعت خورده اند به خوبی تفاوت ناباورانه آن را با آناناس خریداری شده از بازار که سبز چیده و حمل شده تشخیص می دهند. سبزی های خام بالاترین درجه تایش را دارند.
دو عدد هویج خام مغذی تر از یک دیس هویج پخته است. سیب زمینی خام حدود ۲۰۰۰ انگستروم تابش دارد ولی آب پز آن ۷۰۰۰ انگستروم و سرخ شده آن حدود ۹۰۰۰ انگستروم تابش دارد. همین خاصیت در مورد سایر سبزیهای غده ای صحت دارد و احتمالا دلیل آن بودن زیر خاک در طول رشد و عدم دسترسی به انرژی مستقیم آفتاب است. حبوباتی مانند نخود سبز، لوبیا، عدس و نخود در زمان تازگی ۷۰۰۰ تا ۸۰۰۰ انگستروم تابش دارند.
خشک شده آنها تقریبا بدون تایش، دیر هضم و برای جگر مضر است. سیمونتون می گوید: بهترین زمان مصرف حبوبات وقتی است که تازه هستند و بخصوص نوشیدن آب آنها در ساعت ۱۰ صبح یا ۵ بعد از ظهر بسیار سالم و مقوی است و دستگاه هاضمه را سنگین و خسته نمی کند. گندم در دستگاه سیمونتون ۸۵۰۰ انگستروم تابش دارد و وقتی پخته شود تابش آن به ۹۰۰۰ می رسد.
او پیشنهاد میکند که گندم علاوه بر نان باید به صورتهای دیگر خورده شود. بهتر است آرد گندم به صورت کیک میوه ای یا کلوچه درآید و با شیر و تخم مرغ و کره ممزوج باشد. پختن نان با استفاده از حرارت هیزم تابش آن را بالا می برد، در حالی که گاز و زغال سنگ این خاصیت را ندارند. سیمونتون تعیین کرد که روغن زیتون ۸۵۰۰ انگستروم تابش دارد و تابش آن به صورت طبیعی برای مدت طولانی باقی می ماند و تابش آن پس از شش سال از زمان استحصال حدود ۷۵۰۰ اندازه گیری شده است.
کره حدود ۸۰۰۰ انگستروم تابش دارد و حدود ۱۰ روز آن را حفظ می کند. پس از ۲۰ روز تابش کره به حدود صفر می رسد. ماهی و میگو و صدف دریایی آب شور در زمان صید و به صورت خام تایش بالای ۸۵۰۰ تا ۹۰۰۰ دارند.
خرچنگ دریایی در این میان از همه بالاتر است و بهتر است که در لحظه صید به دو قسمت شده و روی آتش هیزم سرخ و صرف شود. آبزیان آب شیرین کلا دارای تابش پایین تری نسبت به آبزیان آب شور هستند. دسته دوم مواد غذایی طبق تقسیم بندی سیمونتون آنهایی هستند که از ۳۰۰۰ تا ۶۵۰۰ انگستروم تابش دارند. این دسته شامل تخم مرغ، روغن بادام زمینی، شراب، تخم مرغ آب پز، نیشکر، سبزیجات و ماهی پخته است. آب نیشکر تازه دارای تایش ۸۵۰۰ انگستروم است،
در حالی که پالایش شده آن فقط ۱۰۰۰ انگستروم تابش دارد. گوشت تازه چهار پایان حدود ۶۵۰۰ انگستروم تابش دارد، ولی ران نمک زده که روی آتش هیزم به صورت آویخته پخته شود به تابش ۹۵۰۰ تا ۱۰۰۰۰ می رسد. سایر گوشت ها چیز عمده ای ندارند و عمدتا مزاحم هستند تا حیات بخش، و انسان مجبور است آنها را با کمک آب و قهوه و نوشیدنی پایین بفرستد و با وسایلی خود را از چرت بعد از غذا رها کند. گوشت پخته، سوسیس و سایر غذاهای رستورانی به همراه قهوه و چای و کاکائو و مربا و پنیر و نان سفید و امثالهم به دلیل پایین بودن درجه تابش در دسته سوم طبقه بندی سیمونتون قرار دارند.
دسته چهارم غذایی که از لحاظ تابش تقریبا مرده است مارگارینها، الكلها، شکر سفید و آرد سفید را شامل می شود. سیمونتون امواج تابش انسان را اندازه گیری و تعیین کرد که تابش طبیعی انسان سالم حدود ۶۵۰۰ یا کمی بالاتر از آن است. افراد سیگاری، الکلی و کسانی که از غذاهای دسته ۳ و ۴ سیمونتون تغذیه میکنند تابش به مراتب پایین تری دارند. آقای بویس هم تعیین کرد که افراد سرطانی تایش حدود ۴۸۷۵ دارند که حدودة معادل تابش نان تهیه شده از آرد سفید است.
کشف جالب بویس این است که مدت ها قبل از پیدایش سرطان در بدن شخص تایش طبیعی او تغییر می کند و به حد مذکور در بالا می رسد بنابراین، این امکان وجود دارد که از پیش و قبل از ظاهر شدن سرطان بتوان اقدامات پیشگیرانه به عمل آورد. بویس و سیمونتون تز مشترکی ارائه می کنند:
برای اینکه انسان سالم و با انرژی باشد لازم است از مواد غذایی مانند میوه، سبزی، ماهی تازه آب شور، گردو، بادام و غیره استفاده کند که تای آنها بالاتر از ۶۵۰۰ انگستروم است.
غذاهایی با تابش پایین تر از تای طبیعی انسان مانند نان سفید و گوشت های نامناسب نه تنها قدرت و انرژی لازم را به بدن نمی رسانند بلکه به تابش او لطمه می زنند و اصولا با خوردن این نوع غذاها انسان خود متوجه می شود که به جای انرژی و حیات گرفتن، سنگین و خواب آلود شده. حقیقت جالب توجه دیگر این است که تابش انواع میکروب ها پایین تر از ۶۵۰۰ انگستروم است.
به عبارت دیگر انسان سالم که تابش او در حد طبیعی باشد خود به خود همساز با میکروب نیست و یا می توان گفت انسان سالم و متعادل در مقابل غالب میکروب ها مصونیت طبیعی دارد. همین موضوع در مورد گیاهان قابل استنتاج است، یعنی گیاه سالم کمتر مورد حمله حشرات و امراض قرار می گیرد، در حالی که تابش گیاه مسموم شده با مواد شیمیایی تغییر میکند و به راحتی مورد حمله و هجوم حشرات و آفات واقع می شود.
سیمونتون با خوشحالی به این نکته پی برد که آنچه از آغاز تاریخ تا به حال به عنوان خواص درمانی گیاهان دارویی و گل و برگ و ریشه و پوست درختان یافته و مصرف شده به وسیله تابش آنها عملا بهتر و کامل تر بیان می شود تا مواد شیمیایی آنها که از راه تجزیه به دست می آید.
با آنکه هنوز قفسه های اغلب داروخانه ها پر از مواد شیمیایی است که روزی در گیاهان شفابخش یافت شده و سپس به روش های صنعتی تولید شده، به خوبی مشاهده می شود که در صورت فقدان تایش مناسب هیچ یک عملا اثر مطلوب را نخواهند داشت. حکیم باشی های سنتی و افراد قدیمی خواص شفابخش گیاهان را می دانستند و درک می کردند. درک خواص گیاه یا به وسیله حواس مخصوصی انجام شده و یا اینکه گیاه به طریقی این دانش را به آنها داده و گرنه شفابخشی هزاران گیاه مفید و گاهی به ظاهر سمی مانند سگ انگورک و نظایر آن چگونه ممکن بود کشف شود.
سیمونتون عقیده دارد که در آینده نزدیک تولید واکسن از طریق حیوانات و مصرف آن برای ایجاد مصونیت تبدیل به تهیه شربت و عصاره بر تابش گیاه خواهد شد. پزشکان به گوشی هایی مجهز خواهند شد که امواج تابش انسان را تعیین کند و به جای تجویز داروهای رنگ و وارنگ به افراد بگویند که چه نوع ارتعاشی باید جذب کنند تا به حالت طبیعی برسند یا از ابتلاء به امراض معين رها شوند.
شاید بتوان گفت که یکی از برجسته ترین و مطلع ترین افرادی که در کار شفا بخشی از داروهای گیاهی بهره می گیرد آقای پاراسلوس سوئیسی است که بین سالهای ۱۴۹۳ تا ۱۵۴۱ می زیسته است. این حکیم باشی دانشمند ابتدا دانسته های قبلی اروپا و آسیا را جمع آوری کرد و سپس خود به مطالعه دقیق طبیعت پرداخت. او در آموزه های مخصوص خود می گوید:
همه روییدنی ها برای خود رنگ و شکل و رایحه ای دارند که برای انسان مفید است. کافی است یک پزشک یا دانشمند در یک محیط سبز با آرامش بنشیند و به طبیعت نظاره کند، گلها با حرکت ماه باز می شوند و با حرکت خورشید هماهنگی دارند و در نتیجه می توان پذیرفت که با سایر اجرام آسمانی نیز مربوط اند. یکی از پیروان مدرن آقای پاراسلوس یک دکتر جوان لندنی به نام ادوارد باخ است.
این شخص که در دهه ۱۹۳۰ به خاطر روش استنایی اش معروفیت یافت بیمارانش را برای معالجه به دشت و جنگل می برد. او برنامه کار خود را بر اساس تأمین سلامت افراد با استفاده از طبیعت قرار داد. او عقیده داشت که در معالجات عادی ابتدا فرد از مرض رها می شود و سپس باید دوران دیگری بگذراند تا از آثار معالجه رها شود و اصولا این ایده که دارو و مداوای نامطبوع و آزار دهنده ضروری است را به شدت رد می کند.
با در نظر گرفتن اینکه معالجات مرسوم در بیمارستانها غالبا برای مریض درد و ناراحتی به همراه داشت و با این وجود شفای بیمار هنوز غالب نامحتمل می نمود به این فکر افتاد که روش درمان طبیعی را به کار برد تا برای بیمار دردناک و نامطبوع نباشد بلکه آرام و مطبوع و مطمئن باشد و او بتواند در عین حال به مداوای جسم و ذهن با هم بپردازد. باخ مانند گوته و پاراسلوس به این نتیجه رسید که دانش به وسیله تفکر و اندیشه مجرد حاصل نمی شود، بلکه با دیدن و جذب حقایق ساده طبیعت به دست می آید.
برای مطالعه ادامه مطالب اینجا کلید کنید…