او می پرسد اول باید تعیین کنیم که مناسب ترین مقدار وجود این دو عنصر چقدر است، در حالی که این کار انجام نشده و البته این سؤال فقط یک جواب ندارد، بلکه باید توجه داشت که این مقدار برای گونه های مختلف و حتی برای یک گونه هم فرق می کند. حتی اگر کودهای پتاس وجود نداشته باشد اتفاقی نخواهد افتاد، چون میکروارگانیسم می تواند از کلسیم، پتاسیم لازم را بسازد.

انسان سال ها است که مایه میکروارگانیسمی لازم برای پنی سیلین به مقدار صنعتی تولید می کنند چرا به همین صورت کارخانه هایی برای تولید میکروارگانیسم و به کارگیری آن در تبدیل عناصر به وجود نیاوریم؟ آقای دکتر هوارد ورن در دهه ۱۹۶۰ در ایالت نیوجرسی آمریکا شرکت آنزیم را ایجاد کرده و با بمباران میکروارگانیسم با استرنسیوم ۹۰ آن را آماده میکند تا در آن کربن مازاد به کربن قابل مصرف تبدیل شود.

در این روش میکروارگانیسم، کربن را هضم و مجددا به صورت دیگری تولید میکند. در حال حاضر دکتر ورن در ایالت نیومکزیکوی آمریکا با استفاده از میکروارگانیسم، از زباله و باقیمانده اوراق شده وسایل صنعتی برای ایالت های غربی مواد نباتی و برای ایالتهای شرقی گاز متان تهیه می کند. پدیده تبدیل عناصر از طریق بیولوژیکی اگرچه هنوز برای بسیاری از متخصصین کشاورزی ناشناخته است،

ولی از مدت ها قبل به وسیله طرفداران کشاورزی آلی شناخته شده بود. این افراد همچنین دریافته بودند که وقتی در یک امر بیولوژیکی فقط به شیمی تکیه شود باید برای آن غرامت سنگینی پرداخت شود. کروران تأیید میکنند که کشاورزی متکی به شیمی کلاسیک هر وقت همراه با مصرف بی رویه و زیاد مواد شیمیایی بوده شکست خورده. اضافه برداشت اولیه مانند آنچه در ایالت ایلینوی اتفاق افتاد یک نمونه است که نشان می دهد این نوع موفقیت ها کوتاه مدت است.

حتی در جاهایی که مصرف مواد شیمیایی منل آمریکا خارج از اندازه بی رویه بوده، هنوز با افراط در مصرف شیمیایی ها به مساحت بزرگی از زمین های کشاورزی لطمه سخت خورده. کروران می گوید: در اروپا که مصرف مواد شیمیایی نسبت به آمریکا بسیار محدودتر است مصرف مداوم مواد شیمیایی به طور روز افزونی از مقاومت کشاورزی در مقابل آفات کاسته و باید بگویم که افزایش مرتب مزاحمت آفات فقط در نتیجه به هم خوردن تعادل خاک است.

کرو ران می نویسد: خاکشناسان و کشاورزان کلاسیک دچار این اشتباه شده اند که شیمی معادل بیولوژی است و نمی توانند درک کنند که این فرض باعث شده که آنچه مورد نیاز گیاه است به طور کامل و تمام به خاک داده نشود. این افراد شایستگی هدایت کشاورزان را ندارند. در چنین صورتی کشاورزان ممکن است تغییر روش بدهند و تازه در این موقع هم لازم است بعضی تجاربی را که در این کتاب آورده می شود خود انجام بدهند. چنانچه افراد منصفی باشند حتما به خطای خود اعتراف خواهند کرد،

ولی این مورد نظر من نیست، انتظار من فقط عمل کردن است. وقتی انسان توانسته از نظریه های پیشین خود در بخش های مهمی از فیزیک و نجوم مانند گردش ثابت و مداوم جهان به دور زمین دست بردارد و در اینجا هم وقتی نادرستی امر پیشین قطعی شد تغییر عقیده و روش نباید غیر ممکن یا حتی گران باشد. کروران مشاهده کرد که نظرات او درباره تبدیل بیولوژیکی عناصر به تدریج در انجمن خاک انگلستان منتشر می شود. در همتای فرانسوی این مجله یک محقق نوشت که به مدت یک سال آزمایشات مکرری روی یک نمونه خاک بدون فسفر انجام داده.

اضافه کردن کمپوست بدون فسفر به خاک در پایان سال باعث پیدایش ۳۱۴ گرم فسفر شده و متقابلا اضافه کردن کمپوست فسفر دار به ۲۰۵ میلیگرم فسفر در پایان سال انجامیده. نتیجه جالب این آزمایشات این است که خاک بدون فسفر ولی دارای مواد آلی با احساس فقر شدید فسفری خود در صدد متعادل کردن خود بر آمده و فسفر بیشتری تولید کرده. کروران می گوید:

کشاورزان و گیاهان روش شیمیایی به زودی به این مواد معتاد می شوند. مواد شیمیایی برای آنها به صورت مواد محرک – مخدر در می آید که به باروری بیشتر ولی کوتاه مدت می انجامد. او می گوید: این عمل درست مثل این است که اشتهای انسان را با یک پیش غذای اشتها آور تحریک کنیم، ولی به او غذا ندهیم آقای برو گلی که به خاطر پیش بینی خاصیت موجی الکترون برنده جایزه نوبل شده می گوید:

تأكید بیش از حد در امور حیاتی به مینای دستاوردهای علمی قرن نوزدهم و بیستم یک حرکت کودکانه و ناپخته است. کروران این نظر را در مقدمه انگلیسی ترجمه کتاب خود نقل می کند و می افزاید: چه کسی می تواند تعیین کند که مبحث (انرژی ذهن) یا به عبارت دیگر قدرت اراده و خواست در کدام بخش از فیزیک مدرن قرار داده شود. انسان می تواند حافظه را با من؟ اطلاعات یا آنتروبی منفی یا سایبرنتیک یا کسی هم ادعا کند شیمی مربوط کند، ولی هنوز به ما نمی گوید که احتمالا روزی بتوان آگاهی را در قالب فیزیک یا شیمی بیان و تعریف کرد.

آقای جین لومبارد که یک زمین شناس برجسته است در مقدمه ای بر کتاب دوم کروران به نام (تبديل طبیعی عناصر) چاپ ۱۹۶۳ می نویسد: کروران راه جدید و وسیعی در علوم عرضه کرده که از جمله می تواند بسیاری از ابهامات تئوریهای زمین شناسی را جواب بدهد. او همچنین می نویسد: خدمتگزاران واقعی علوم که همیشه از نظریات و پیشنهادات جدید استقبال می کنند گاهی هم رفتار زشت گذشتگان با پیشروان علم و تکفیر و سوزاندن را یادآوری می کنند.

آنها برای ارائه مطالبی، سوزانده یا مجازات شدند که امروز جزو واقعیت های مسلم و پذیرفته شده علمی است. اگر امروز هم قرار می بود که پیشروان علم نصیب آتش بشوند من تصور نمی کنم کروران مصون از آتش می بود. وقتی در سال ۱۹۶۴ کتاب سوم كروران با عنوان (تبديل عناصر با کمک انرژی های کوچک) منتشر شد پروفسور رنه فورون، از اعضای علمی دانشگاه پاریس نوشت:

این کتاب مطالب دو کتاب قبلی را اثبات و تأیید میکند. دیگر کسی نمی تواند انکار کند که طبیعت از کلسیم تولید منیزیم می کنند و برعکس پتاسیم ممکن است از سدیم به وجود آید و خفگی از گاز منوکسید کربن بدون استنشاق هم ممکن است اتفاق بیافتد. در شرق دانشمندان ژاپنی اولین کسانی بودند که نظرات کروران را جدی گرفتند. پروفسور کوماکی استاد علوم ژاپن وقتی کتاب تبدیل بیولوژیکی عناصر به دستش رسید با تطبيق نظريات كروران و فلسفه قدیم ژاپن برای او نوشت که تبدیل عنصر سدیم به پتاسیم چیزی دور از دسترس ما بوده.

ما در ژاپن از لحاظ پتاسیم در مضیقه هستیم در حالی که نمک دریا را به حد وفور در اختیار داریم. پروفسور کوماکی تدریس را کنار گذاشت و سرپرستی آزمایشگاه های شرکت الکتریکی ماتسوشيتا را بر عهده گرفت و به کروران اطلاع داد در نظر دارد تجارب تبدیل سدیم به پتاسیم را ادامه بدهد و همکارانش را وادار کند که راهی برای تولید صنعتی آن بیابند.

او موفق شد کشف کند که باکتری های مخصوصی و دو گونه کپک و خمیر ترش توان تبدیل سدیم به پتاسیم را دارا هستند و در عین حال تولید باکتری با افزودن مقداری پتاسیم به کشت، به شدت اضافه می شود.

کوماکی محصولی به بازار عرضه کرد که از تخمیر کننده آبجو به دست می آید و قادر است محتوی پتاسیم کمپوست را به شدت بالا ببرد. البته مکانیزم محصول او و عملکرد باکتری هم مانند کارهای رودولف اشتاینر و پفای فر بایستی بعدها روشن شود.

در اتحاد شوروی پروفسور دابروف از انستیتوی فیزیک خاک، وابسته به آکادمی علوم، کارهای کروران را مورد توجه قرار داد. دایروف که مشغول بررسی رابطه مغناطیس زمین و حساسیت حيوانات نسبت به آن بود در سال ۱۹۶۱ در یادداشتی برای کروران نوشت که به نظر می رسد میدان مغناطیسی در تبدیل بیولوژیکی عناصر دخالت مؤثر داشته باشد و حتی این تأثیر با وضعیت شمال و جنوب مغناطیسی بستگی دارد.

در سال ۱۹۶۱ کتاب (تبدیل عناصر در طبیعت با تیراژ محدود در ایروان پایتخت ارمنستان به چاپ رسید. نویسنده کتاب آقای نای من در مقدمه کتاب تحت عنوان وضعیت حاضر و اهداف آتی تحقیقات تبدیل عناصر در طبیعت می نویسد: اساس آنتروبی و گانتروپی باید از نو بررسی شود و تأیید میکند و فور و پراکندگی عناصر در زمین نتیجه یک سری فعل و انفعالات هسته ای است که شباهت به پدیده های بیولوژیکی دارد.

آقای نای من یکی از گفته های لنین در ماتریالیسم و امپریوکرینی سیزم را عنوان کرده و می گوید: پدر اتحاد شوروی سعی کرده در فلسفه ماتریالیسم اندیشه ای را ارائه کند که بیشتر به مذاق عرفا خوش آیند است تا به نظریات سخت و قاطع کمونیستی. لنین نوشته است:

اگر چه ممکن است از نقطه نظر حواس، انسان عجیب به نظر برسد ولی پذیرفتن ماده قابل درک به جای ائير غیر قابل درک و سنجش، تأیید بیشتری بر ماتریالیسم دیالکتیک است.

در بخش دیگری از کتاب فوق به قلم كورولکوف تحت عنوان (دگرگونی سنگ و کانیها) تبدیل سیلیکون به آلومینیم نشان داده شده.

این شخص در جمع بندی کنفرانس در ۱۹۷۲ که برای بررسی ذخيره معادن کرم در سیبری و اورال و قزاقستان و شرق دور شوروی تشکیل شده بود، چنین نتیجه گیری کرد که نظریات قدیمی زمین شناسی در مورد پیدایش گرمیت و فلزات مشابه با دستاوردهای جدیدی که به کنفرانس ارائه شده تطابق ندارد.

كورولکوف می گوید: ما درگیر یک انقلاب همه جانبه علمی – تکنولوژیک هستیم. در زمان ما امر تغییرات جزئی به تغییرات اساسی و زیربنایی علوم طبیعی تبدیل شده و می بینیم که عناصر شیمیایی تحت شرایط طبیعی به یکدیگر تبدیل می شوند.

این نظر من نیست بلکه دستاورد علم و باور بسیاری از دانشمندان اتحاد شوروی است. وقتی مشاهده میکنیم که دانشمندان شوروی درباره ماده به نظریات کاملا جدیدی می رسند و حتی به گفتار لنین ایراد می گیرند آن وقت به ضرورت مبرم ایک انقلاب برای حفظ محیط زیست پی می بریم. در آمریکا در اولین روزهای پس از پایان جنگ جهانی دوم آقای اسبورن تحت عنوان (زمین تحت چپاول) نوشت که جهان شانس بازسازی و برقراری مجدد محیط سالم را به دست آورده ولو اینکه به قیمت حذف منافع تبلیغات چیان باشد.

آقای دکتر میشل والزاک در شرحی که برای استفاده کالج بین المللی کاربرد تغذیه در کالیفرنیا بر کارهای کروران نوشت چنین آورده: بسیاری از کارکنان رشته تغذیه که حتی الفبای شیمی را نمی دانند مقادیر زیادی کلسیم شیمیایی به خورد مردم می دهند و تنها راهنمای آنها در این کار این است که می دانند قسمت مهمی از بدن انسان از کلسیم تشکیل شده. آقای والزاک که در حال حاضر متخصص امراض داخلی است می گوید که ۸۰ درصد از بیماران او در بدن خود اضافة کلسیم دارند در حالی که دچار کمبود سایر معدنیها هستند.

کمبود معدنیهای فرعی در خاک و در غذا باعث برهم خوردن تعادل در عملکرد آنزیم ها می شود. والزاک چهار عامل آنزیم، هورمون، ویتامین ها و معدنی ها را که به نسبت صحیح جمع شود (کلید حیات) می نامد و می گوید که بیماران، خود را با این کلید معالجه می کنند. او می گوید: طی قرون متمادی کیمیاگران به دنبال تبدیل سرب به طلا بوده اند، در حالی که احتمالا ارزش سلامت و زندگی طولانی و خوب به مراتب بیش از آن است.

دکتر ریچارد برمکیان از منطقه پاسادونای کالیفرنیا هم نظری مانند والزاک دارد. او به ناشران آمریکایی کارهای کروران نوشت که به نظر وی نسخه آمریکایی کتاب (تبدیل بیولوژی عناصر) از لحاظ علمی و از هر لحاظ مهمترین اثر قرن است. برمکیان اعتراف کرده که پس از خواندن این کتاب تازه به متابولیسم ناشی از کلسیم پی برده و راهی برای شناخت امراض و نارسایی های ناشی از آن یافته است.

امراضی که شیوع آنها در کشورهای پیشرفته امروز جهان و بخصوص در آمریکا نقش استراتریک پیدا کرده. انتشارات انجمن باغبانی و کشاورزی آلی که اینک زیر نظر رابرت پسر آقای رودیل چاپ می شود با انعکاس مطالب فوق نوشت: کروران ثابت کرد که روند مصرف فعلی شیمیایی ها در خاک از بنیاد اشتباه است و کیفیت خاک سراسر جهان را به سرعت از بین می برد.

ما مطمئن هستیم که تکمیل و توسعه نظرات ما درباره گردش حیات از طریق کشاورزی آلی، جامعه علمی را دچار شگفتی های فراوان خواهد ساخت. آقای چارلز والتر ناشر (مجله سرزمین) هم با دیگران هم صدا شده و می نویسد: کروران روزنه ای به دنیای جدید برای ما گشوده است.

کارهای او به وسیله دانشمندان شوروی، ژاپن، فرانسه و چین که مانند کشاورزان آمریکا محتاج و وابسته به توصیه های وزارت کشاورزی و مؤسسات پتروشیمی و کارشناسان بانکی آمریکا نیستند تأیید شده است.

حال که به تدریج پزشکان، متخصصین تغذیه، نویسندگان و اقتصاددانان آمریکا روزنه امید بخش دوران جدیدی را در کارهای کروران می بینند و دانشمندان و متخصصین خارجی نیز آن را تأیید می کنند، امید است که انقلاب مورد نظر به انجام برسد.

احتمالا وقت آن رسیده تا دیکتاتورها و طراحان، روند دیکته شده جهان کشاورزی و تغذیه که با رفتار خود از میکروارگانیسم تا انسان را تا آنجا پیش برده اند که فرار از آن فقط پناه بردن به کشاورزی در ملک شخصی با اصول صحیح است به ندای رسولانی که از ابتدای قرن مسائل را عنوان کرده اند گوش فرا دهند.

در زمان ما که علوم تا این درجه به رشته های اختصاصی شکسته شده، برای دانش حیات یا بیولوژی که این همه در جامعه صنعتی ما مؤثر است و در حال حاضر مشغول تولید (نجات بخشان سفید پوش محيط) است که فقط خط باریک خودشان را می شناسند شاید دیدگاه وسیع گوته، يفای فر، هوارد، کرمونر و دیدگاه ها و کشفیات اخیر لویس کروران یک پادزهر با اثر فوری باشد.

بررسی سلامت گیاه به وسیله انسان پاندول

یک مهندس فرانسوی به نام آندره سیمونتون با پیگیری جنبه های مثبت قضايا وسیله مفیدی برای مردم بی پناه جهان در مقابل تهاجم تغذیه ناسالم ساخت.

این وسیله بسیار ساده و در عین حال قابل استفاده عموم، یک پاندول است که از یک وزنه کوچک و یک وجب نخ ساخته شده و اجازه می دهد که قبل از مصرف خوردنی ها بتوان خوب را از بد تشخیص داد و غذای سالم میل کرد. چنین پاندولی سابق در آب یابی، پیدا کردن وسایل گمشده و غیره کاربرد داشته و هنوز هم دارد. | پاندول طی قرنها به وسیله چینی ها، هندوها، مصریها، پارسیان، مادها، ایتالیایی های میانه،

یونانیها و رومیها به کار می رفته. در قرون وسطی استفاده از آن دوباره به وسیله آقای کریستوفر شن برگ رئيس معادن ساکسون احياء شد. این شخص برای نشان دادن اهمیت پاندول در اکتشافات معدن، عکسی از نیم تنه خود تهیه کرده بود که پاندول به دست دارد. این عکس، یک عکس تاریخی است و پس از او نیز به وسیله افراد سرشناس تقليد شده است.

در آمریکا هنوز پاندول برای شناسایی درجه سلامت گیاه و خوراک، یک وسیله علمی شناخته نمی شود؛ در فرانسه شناسایی و کاربرد آن وسیعتر است و سابقه تاریخی بیشتری دارد و اشخاص سرشناس از این وسیله برای کارهای علمی در کنار سحر و جادو استفاده کرده اند.

یکی از زوج های پیشرو و معروف، بارون باسل و همسر پاندول گر او هستند که تحت حمایت از طرف لویی چهاردهم پاندول را در اکتشافات معدن به کار بردند و صدها مورد اکتشافات معدنی بسیار مفید انجام دادند، ولی سرانجام به اتهام جادوگری در زندان جان سپردند. در همین کشور فرانسه بسیاری از پزشکان که مرض های غیر قابل معالجه خود را با کمک پاندول معالجه میکردند قبل از حضور در دادگاههای آنچنانی مجبور به خودکشی شدند. امروزه به همت مردان بزرگ بسیار،

در فرانسه دیگر کسی را به جرم استفاده علمی از پاندول به سحر و جادو متهم نمی کنند و بالاخره فتوای کشیش بلند مرتبه ای به نام کاردینال تیسرانت به این نوع اتهامات و عواقب دردناک آن پایان داده است. جامعه علمی به تدریج پاندول را به عنوان یک وسیله مناسب برای بعضی اندازه گیری ها می شناسد.

پروفسور روکارد سرپرست بخش فیزیک کالج معروف و معتبر فرانسه که در عین حال یک فیزیکدان برجسته و یک پاندول گر حرفه ای است یک کتاب علمی جالب درباره استفاده از پاندول منتشر کرده. اصل کتاب به زبان فرانسه است و هنوز به انگلیسی ترجمه نشده ولی شوروی ها که خود در اكتشافات زمینی و هوایی معادن و همچنین در کشف آثار باستانی از آن استفاده می کنند این کتاب را به روسی ترجمه و منتشر کرده اند.

مرکز اصلی پاندول گری در اروپا در حال حاضر در یکی از خیابان های فرعی نزدیک مرکز توریستی ریولی به نام سنت ژخ قرار دارد و معروف ترین پاتق آن مغازه ای به نام مزون رادیه استازی است.

برای ادامه مطالب اینجا کلید کنید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *