او در میان کتاب های خود به جستجو پرداخت، ولی این اصطلاحات را نیافت. کتابخانه کوچک محلی هم مسئله او را حل نکرد. او به عنوان یک فرد تحصیل کرده، پزشک و مالک یک مزرعه بزرگ خانوادگی، معنی غذای طبیعی را نمی دانست.

خودش می گوید: ابتدا فکر کردم که منظور از غذای طبیعی جوانه گندم و شیره سیاه است و دستورات آن شامل مصرف بادام و گردو و غیره می شود و زمین نیز با سرازیر کردن کود شیمیایی حاصلخیز می شود. آقای جو نیکولا به مطالعه کتاب (وصیت های کشاورزی) نوشته سر آلبرت هوارد و کتاب (سلامت طبیعی از غذا) نوشته مک کاریسون پرداخت و پس از سی سال از آن تاریخ مزرعة او در تگزاس بدون مصرف حتی یک گرم مواد شیمیایی و فقط با استفاده از کمپوست به شرایط ایده آل کشاورزی رسید و به صورت یک مزرعه نمونه در آمد.

آقای جو نیکولا با مطالعه و مشاهده به این نتیجه رسید که آنچه قبلا به عنوان غذا مصرف کرده در حقیقت آت و آشغال حجیم شیمیایی بوده که از خاک مسموم به دست آمده و حمله قلبی او را باعث شده است.

او کتاب دیگری از آقای پیکتون به نام (مواد غذایی و خاک) به دست آورد و با مطالعه آن قانع شد که یکی از جوابهای نهایی برای امراض متابولیسمی اعم از امراض قلبی، سرطان و مرض قند استفاده از اغذیه طبیعی، غیر سمی و در واقع محصولات به دست آمده از خاک حاصلخیز است. او می گوید: غذا پس از هضم از طریق روده جذب و وارد جریان خون می شود.

مواد اساسی به وسیله خون به سلولهای سراسر بدن می رسد و کار ترمیم و بازسازی به وسیله متابولیسم و به صورت دگرگونی مواد پایدار به مواد آلی و پیچیده ناپایدار انجام می شود. سلول، توان اعجاب انگیزی برای بازسازی دارد، مشروط بر آنکه مواد لازم از طریق غذای سالم و کافی به آن برسد در غیر این صورت از رشد باز می ماند و از کنترل خارج می شود.

سلول به عنوان پایه زندگی احتیاج به اسیدهای آمینه، مواد معدنی آلی، اسیدهای چرب، هیدروکربورهای پالایش نشده و مواد ناشناخته بسیار دیگری دارد که احتمالا همگی دارای پسوند طبیعی هستند. مواد معدنی آلی مثل ویتامین ها با نسبت سازگار در غذاهای طبیعی موجود هستند. ویتامین به خودی خود غذا نیست، ولی بدون آن هم بدن قادر به استفاده از مواد غذایی نیست.

ویتامین جزئی از این مجموعه پیچیده و مرتبط به هم است. نسبت سازگار یعنی اینکه مواد لازم برای بدن در غذای مصرفی موجود باشد. علاوه بر آن لازم است ویتامین که در تأمین سلامت انسان نقش اساسی دارد طبیعی باشد. بین ویتامین طبیعی با ویتامین صنعتی تفاوت فاحشی وجود دارد. اختلاف شیمیایی البته چندان نیست، ولی تفاوت زیستی آن بسیار است. ویتامین مصنوعی فاقد آن چیزی است که ارزش وجودی را بالا می برد. البته این ادعا هنوز همه پذیر نشده، ولی تحقیقات دکتر پفای فر که یکی از پیروان دانشمند و طبیعت گرا، رودلف اشتاینر است به اثبات رسیده است.

جو نیکولا می گوید: من قانع شده ام که اغذیه شامل ویتامین طبیعی، مواد معدنی و آنزیم ها که در گیاه و حيوان وجود دارد نسبت به مشابه مصنوعی برتری و مزیت کامل دارد. او برای اثبات نظر خود از تحقیقات دکتر یفای فر استفاده می کند. آقای فای فر با شروع جنگ جهانی دوم از سوئیس به آمریکا مهاجرت کرد و در دره اسپرینگ) ایالت نیویورک به تحقیق و تولید کمپوست به روش بیودینامیکی اشتاینر و مصرف آن در خاک و همچنین پژوهش مواد زنده بدون شکستن آنها به مواد جزئی را حرفه خود قرار داد.

او قبل از مهاجرت روش کریستال سازی با حساسیت) را ابداع کرد و به وسیله آن موفق شد نیروهای دینامیکی بسیار ظریف در گیاه و حیوان را تعیین کند. او به توصیه اشتاینر تحقیقاتی را برای تعیین (نیروی اثیری صورت ساز) در مواد زنده آغاز کرد.

فای فر پس از ماهها کار و تلاش با سولفات سدیم و مواد شیمیایی دیگر کشف کرد چنان که محلول کلرور مس که به آن شیره مواد زنده اضافه شده به مدت ۱۴ تا ۱۷ ساعت به آرامی جوشانده و تبخیر شود یک نقش کریستالی ایجاد میکند که نه تنها تابع طبیعت بلکه تابع گیاهی است که شیره از آن گرفته شده است.

به عقیده پفای فر همان نیروی صورت سازی که صورت درخت و اجزای آن را دیکته می کند با نیروی حیات جمع شده و نقش کریستالی حاصل از آزمایش را پدید می آورد. خانم دکتر اریکا ساپارت سرپرست آزمایشگاه آقای بقای فر نمونه های زیادی از فرم های کریستالی را به جمع نویسندگان نشان داد که شبیه مرجان زیبای دریایی بود. او خاطرنشان کرد که شیره گیاه سالم و قوی طرحهای کریستالی شفاف، یکدست و درخشان ایجاد می کند، در حالی که همان گیاه اگر پژمرده یا مریض باشد طرح کریستالی کدر، بی قواره و کم عمقی می دهد.

خانم سابارت می گوید که روش بفای فر برای تعیین کیفیت داخلی هر ارگانیسم زندهای کاربرد دارد. یکی از مخالفان، دو دانه تخم کاج برای او فرستاد و منتقدانه از او خواست که آنها را آزمایش کند.

در آزمایشگاه از شیره یکی از آنها کریستالی شفاف و کامل به دست آمد و از دیگری ناقص و کدر. برای فرستنده دانه ها نوشته شد که دانه های ارسالی باید از یک درخت سالم و یک درخت مریض تهیه شده باشد، و در جواب دو قطعه عکس دریافت کرد.

یک درخت کاج سالم با قامتی راست و دیگری پیچیده و خمیده، که اگرچه به ظاهر سالم می نمود، ولی برای تهیه الوار هم مناسب نبود. در دره اسپرینگ، بفای فر روش باز هم ساده تری ابداع کرد و به وسیله آن رابطه زندگی تپشی گیاه، غذا و خاک حاصلخیز را نمایش داد، در حالی که متقابلا سنگ و مواد شیمیایی و ویتامین های صنعتی هیچ گونه تپشی از خود نشان ندادند.

برای این آزمایش او همه ابزارهای آزمایشگاه را به کناری گذاشته و تنها از یک کاغذ فیلتر به قطر پانزده سانتی متر استفاده میکند. در وسط این کاغذ دیسک مانند سوراخی برای عبور فتیله تعبیه شده است. ابتدا یک بوته حامل نیترات نقره ۵۰ درصد در داخل یک ظرف چینی قرار داده می شود و سپس دیسک کاغذی به صورتی روی آن قرار می گیرد که مایع بتواند از فتيلة داخل سوراخ بالا بیاید و به شعاع حدود چهار سانتی متر در سطح فیلتر کاغذی پخش شود.

آقای فای فر با تحليل دایره های رنگین و متحدالمرکز ایجاد شده روی فیلتر کاغذی توانست به کشف خود نایل شود.

ویتامین C طبیعی تهیه شده از گل سرخ را مورد آزمایش قرار داد و معلوم شد که طرح به دست آمده با مقایسه با ویتامین C صنعتی (اسید اسکوربیک) بسیار قویتر است. پیروان این رشته اظهار نظر می کنند که ویتامین ها مواد شیمیایی نیستند که بتوانند با ماده شیمیایی جانشین شوند، بلکه اساسا انرژی صورت ساز کیهانی هستند.

آقای فای فر در اواخر عمر خود در دفترچه (کاربرد کروماتوگرافی در تحقیق کیفی) چنین تأیید می کند که گوته در یکصد و پنجاه سال پیش به درستی نوشت: کل، چیزی بیش از جمع اجزای آن است. و این بدان معنی است که یک ارگانیسم طبیعی در خود فاکتورهای دیگری به غیر از آنچه در آنالیز شیمیایی جزء به جزء آن به دست می آید دارد.

او به عنوان منال می گوید که می توان یک دانه بذر را به پروتئین، هیدروکربور، چربی، مواد معدنی، رطوبت و ویتامین تجزیه کرد، ولی در این میان سوابق ژنتیکی و ارزش زیستی آن از بین می رود.

شماره زمستانی ۱۹۶۸ مجله بیودینامیک در مقاله ای تحت عنوان (بررسی کروماتوگرافی رابطه گیاه و حاصلخیزی خاک به قلم خانم سابارت می نویسد که تکنیک کروماتوگرافی کیفیت گیاه و نیروی حیات ارگانیسم را پدیدار می سازد. از قرار، این خانم طرحی در دست دارد تا این روش را که تا به حال در بررسی میوه و بذر کاربرد داشته برای ریشه و بدنه و سایر اجزای گیاه نیز به کار گیرد.

تکنیک های جدید عمل آوردن و بسته بندی و نگهداری مواد غذایی که به منظور طولانی تر کردن نگهداری مواد غذایی به وجود آمده بخش مهمی از ویتامین های مواد معدنی مفید و آنزیم ها را از بین می برد. آقای جو نیکولا می گوید: آنها حیات را حذف می کنند، غذا را می کشند تا بتوانند بدون زندگی مدت بیشتری بمانند و دیرتر بمیرند.

آقای نیکولا می گوید: در لیست غذاهای مسموم اولین متهم آرد سفید است که برای تهیه نان سفید به کار می رود. پس از آن شکر سفید، نمک طعام صنعتی شده و چربی های هیدروژنه قرار دارند. نوعی بیسکویت که به نام کراکر و با قیافه معصومانه به بازار عرضه و معمولا به همراه سوب مصرف می شود همه مضرات مواد فوق را به همراه دارد و در حقیقت نان مسمومی است که مستقیما به بیماری های قلبی منتهی می شود.

این داستانی است که بر نان می گذرد. شاید اولین قوت لایموت انسان که سابقه آن با توجه به باقیمانده های به دست آمده در دریاچه های قدیمی سوئیس به بیش از ده هزار سال قبل می رسد.

یک دانه گندم خود مجموعه ای است وسیع. در یک انتهای این دانه شیاردار سر گندم قرار دارد که محل جوانه است و در انتهای دیگر قسمت برآمدهای است که عمدتا نشاسته پیچیده در پروتئین است و پس از کشت تا زمانی که ریشه ایجاد شود جوانه را تغذیه می کند. کل دانه در سه غلاف تو در تو پیچیده شده است. همین دانه خرد شامل ویتامین ها، آنزیم ها و مواد معدنی مانند کوبالت، مس، منگنز، مولیبدن و غیره است.

سایر حبوبات که از آنها نان تهیه می شود مانند جو، ذرت، جو سیاه و چاودار هم ساختمان و ترکیبی مشابه گندم دارند.

سر گندم یکی از منابع نادر ویتامین ب کمپلکس در طبیعت است و شاید به همین علت گندم ماده اصلی حیات نامیده می شود. گندم علاوه بر مواد بالا دارای مقداری باريوم است که کمبود آن در انسان ایجاد امراض معدی و قلبی می کند و مقدار کمی وانادیوم دارد که برای سلامت قلب لازم است.

از زمان های قدیم گندم را بین دو سنگ آسیاب آرد می کردند. سنگ آسیاب با نیروی آب یا باد می چرخید و در سال ۱۷۸۴ برای اولین بار در لندن بخار جای این نیروها را گرفت. در تمام این آسیاب ها مقداری از سبوس یا غلاف گندم وارد نان می شد و این همان چیزی است که رنگ گندمی نان را به وجود می آورد { و مواد حیاتی را در نان حفظ می کرد.

آسیاب با چکش های فلزی را در اوایل قرن نوزدهم یک نفر فرانسوی اختراع کرد و برای اولین بار در سال ۱۸۴۰ در مجارستان به کار گرفته شد. با این وسیله اجزای گندم به هنگام آسیاب در سه گروه مختلف یعنی مغز و جوانه و سبوس از هم جدا می شوند. این نوع آسیاب به تدریج از مجارستان به اغلب نقاط اروپا رفت و در حدود سال ۱۸۸۰ تقریبا مصرف جهانی پیدا کرد.

مزایای تجارتی آسیاب جدید این بود که اولا به جای یک نوع، دو نوع آرد (معمولی و سفید به بازار عرضه می شد و ثانيا سبوس و جوانه به طور جداگانه برای خوراک دام به فروش می رسید. جدا کردن سر گندم اجازه می داد که آرد مغز گندم برای مدت بیشتری نگهداری شود و همین امر منافع بیشتری برای آرد کننده در بر داشت.

با حذف سر گندم از آرد، لازم می آمد که رطوبت آرد تا شش درصد اضافه شود و تازه سر گندم، جداگانه به فروش می رسید. آنچه امروزه تحت عنوان آرد سفید غنی شده، به بازار عرضه می شود در واقع ماده بی خاصیتی است که ویتامین و ماده معدنی آن قبلا خارج شده و فقط نشاسته آن باقیمانده که فاقد قسمت عمده ارزش های غذایی گندم است. حتی اغلب باکتریها علاقه ای به خوردن آن ندارند.

هنر تهیه کنندگان این است که به این پودر کم ارزش مقداری مواد مصنوعی اضافه می کنند تا جانشین قسمتی از ویتامین ب کمپلکس قبلی شود، و البته این کار حاصلی ندارد، چرا که نسبت صحیح مواد در آن رعایت نمی شود و آن گونه که باید قابلیت جذب ندارد و برای مدت سی سال به منظور سفید کردن آرد به روش آجين، از نیتروژن تری کلراید استفاده می شد که سمی مؤثر بر سیستم مرکزی اعصاب است و در مورد انسان ممکن است باعث امراض مغزی شود. در سال ۱۹۴۹ آرد سازان داوطلبانه از اکسید کلر استفاده کردند.

آقای جو نیکولا می گوید این یکی هم سم است. سایر موادی که در تهیه آرد سفید به کار می رود، بنزویل پراکساید، بر و مورتاسیم، پر سولفات آمونیم و آلکسان است. اولین این مواد که به منظور پف کردن نان اضافه می شود کشنده ویتامین E است.عوارض ناشی از استفاده از آرد سفید با از راه رسیدن اختراع یک فرانسوی دیگر به نام مارگارین تکمیل شد. او برای کره جانشین ارزانی به بازار عرضه کرد، بی آنکه در این ماده اثری از ویتامین A و D باشد.

اهالی شمال انگلستان و جنوب اسکاتلند که در زمان جنگ های ناپلئون مردانی بلند قامت و قوی بودند در اثر مصرف این گونه غذاها تا زمان جنگ های بوئر به افرادی تبدیل شدند که به لحاظ قد و قامت و قدرت برای خدمت نظام مناسب نبودند.

کمیسیونی که مأمور رسیدگی به این امر شده بود به این نتیجه رسید که مهاجرت این افراد به شهر و استفاده از آرد سفید و شکر سفید به جای غذاهای سالم و طبیعی علت بروز این مشکل است. در آمریکا در سال ۱۹۱۹ (خدمات بهداشت ملی) اعلام کرد که رابطه مستقیمی بین آرد سفید و بیماری بری بری و کمبود ویتامین وجود دارد و تنها در ایالت میسیسی ہی یکصد هزار مورد امراض ناشی از کمبود ویتامین گزارش شد.

در نتیجه آرد سازان وارد عمل شدند که هم محصول خود را تغییر بدهند و هم روی قضیه سرپوش بگذارند و سر و صدا را بخوابانند. جالب اینکه پس از شش ماه، خدمات بهداشت ملی اطلاعیه دیگری داد و اعلام کرد که نان تهیه شده از آرد سفید بدون اشکال است. و البته اضافه کرد مشروط بر اینکه به همراه غذاهای مکمل و میوه و سبزیجات و لبنیات کافی میل شود.

در کتابی که اخیرا توسط جين مارین و جودیت آلن تحت عنوان (آلودگی غذا) منتشر شده این واقعه آمده و در آخر نتیجه گرفته اند که (وضع چنین است!). | دومین شیطان خوراکی در این لیست درام زندگی شکر سفید و گلوکز است که شیرین کننده اغلب نوشیدنی ها است.

در قرن هفدهم تهیه کنندگان شکر روشی ابداع کردند که طی هشت هفته کار سخت، رنگ زرد یا قهوه ای شکر زایل شده و شکر سفید و گرانقیمت به دست آمد. آقای نیکولا می گوید: همان شکر سفیدی که امروزه به آسانی در کارخانجات قند تولید می شود یکی از خطرناک ترین اقلام غذایی موجود در بازار است. همه اجزای خوب آن به صورت ویتامین، مواد معدنی و شیره سیاه خارج شده و فقط هیدروکربور و کالری به جا مانده که بیش از اندازه در غذای ما وجود دارد.

البته تهیه شکر سفید علت عمده ای نیز دارد و آن اینکه شکر سفید را می توان به راحتی در کیسه های پارچه ای برای سال ها نگهداری کرد و حتی در انبارهای غیربهداشتی نگاه داشت و در موقع تقاضا به بازار عرضه کرد و سود برد. آقای جو نیکولا می گوید: انواع شربتهای مصرفی ما چیزی جز نشاسته عمل آمده به کمک اسید سولفوریک که به آن مقداری رنگ و طعم صنعتی اضافه شده نیست.

این شربت ها بر خلاف قند موجود در میوه و عسل و شیره طبیعی مستقیما وارد خون می شود و قند انسان را بالا می برد و سلول های ما را در قند غرق میکند. زیادی شکر به لوزالمعده اخطار لازم را میدهد و لوزالمعده به نوبه خود برای خننی کردن قند، آن قدر انسولین تولید میکند که بدن دچار ضعف قند یا هایبوگلیسمیا می شود. همین الاکلنگ زشت و مزاحم در وقت استراحت کارگاه ها و ادارات نیز هست.

انسان صبحانه خود را با شکر سفید در قهوه و چای و گلوکز در غذای آماده سیریال (نوعی صبحانه از حبوبات و نان شیرینی یا قطعه کیک آغاز می کند. خون مملو از قند می گردد و الاکلنگ شروع می شود. سر ساعت ده هايپوگلیسمیا به سراغش می آید و مجبور است قهوه یا چای شیرین یا نوشیدنی یا شکلات مصرف کنند. دوباره خون او پر از شکر می شود.

الاکلنگ باز هم حرکت می کند. سر ظهر دوباره قند او پایین است و بازی تمام روز تکرار می شود. یک اثر جانبی هایپوگلیسمیا این است که مقاومت بدن را پایین می آورد، انسان را عصبی، ذهن را کند و بدن را برای حمله باکتریها آماده میکند. یکی دیگر از سموم سر سفره ولی کم خطرتر همین نمک طعام پالایش شده یا کلرور سدیم است.

این ماده غذایی کم آزار در کوتاه مدت اثر مزاحم مشهودی ندارد، ولی در بلند مدت ممکن است باعث بالا رفتن فشار خون بشود و ایجاد امراض قلبی کند. نمک دریایی دارای مواد معدنی کم و بیش صحیح است، ولی آن هم غالبا از کارگاههای صنعتی می گذرد و تا به دست ما برسد مواد معدنی اش حذف و به کلرور سدیم خالص تبدیل می شود. علاوه بر این، همين نمک دریا تحت حرارت بالا با کمک سیلیکات سدیم عمل آورده می شود که نمک خالص حاصله باعث به هم زدن تعادل بسیار ظریف پتاسیم و سدیم در سلولهای قلب می شود.

این ظرافت تعادل به اندازه ای است که اگر دو عامل تشکیل دهنده نمک طعام جدا جدا و به طور مساوی مصرف شود باعث مرگ آنی می شود. نیکولا می گوید: سم بعدی چربیهای هیدروژنه (روغن جامد) یا روغن نباتی کره مانند است که مستقیم و یا به صورت مصرف شده در انواع نان شیرینی، کراکرها، نان و غیره به دست ما می رسد.

برای ادامه مطالب اینجا کلید کنید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *